داستان ققنوس را شنیدهاید؟ پرندهای که از خاکستر خود برمیخیزد. زمین خوردن و شکست در زندگی امری طبیعی است. تقریبا هیچکس را پیدا نمیکنید که در زندگی تجربه شکست را نداشته باشد. اما نوع رویکرد و برخود ما با شکست میتواند مسیر زندگیمان را تغییر دهد. کتاب با اقتدار برخاستن که امروز قصد معرفی آن را داریم نوشته برنه براون است. براون در این کتاب سعی کرده تا رویکرد ما را در قبال شکستهای خود در زندگی تغییر دهد. به عقیده او تغییر نگرش و نحوه رویارویی با شکست میتواند به ما نیرویی مضاعف بدهد. نیرویی که سبب میشود ما بتوانیم گامهای خود در زندگی را با دقت بیشتری برداریم و در مسیر رشد و توسعه فردی موفقتر باشیم. حال بیایید با این کتاب بیشتر آشنا شده و خلاصه کتاب با اقتدار برخاستن را در انتهای مقاله دانلود کنیم.
برنه براون کیست؟
برنه براون محقق و استاد دانشگاه هیوستون آمریکا است. او که آثاری همچون شهامت رهبری و موهبت کامل نبودن را پیش از این نوشته است، بیشتر در حوزه شجاعت، همدردی و همچنین آسیبپذیری فعالیت میکند. براون همچنین موسس و مدیر مجموعه “راه اهمیت” نیز هست. سازمانی که تمامی فعالیتهای او در زمینه آسیبپذیری، شجاعت، شرم و ارزش گذاری بر روی خود را برای سازمانها، مدارس، اجتماعات و خانوادهها به صورت عملی ارائه میکند. از جمله دیگر آثار او میتوان به کتابهای موهبت کامل نبودن و شهامت رهبری نیز اشاره کرد. کتاب با اقتدار برخاستن در ایران توسط سیده فرزانه حسینی ترجمه شده است و انتشارات میلکان هم ناشر آن به حساب میآید.
کتاب با اقتدار برخاستن درباره چیست؟
تقریبا تمام ما بعد از تجربه یک شکست در زندگی خود فورا خود را به خاطر آن سرزنش میکنیم. تصور ما این است که با سرزنش خود، از تکرار آن اشتباه جلوگیری کردهایم. در حالی که واقعیت چیز دیگری است. آثار منفی این سرزنش تا مدتها درون ما باقی میماند. نتیجه آن هم این است که پس از مدتی این آثار منفی به اشکال مختلفی خود را بروز میدهند. برنه براون نویسنده این کتاب تصمیم گرفته تا یک بار برای همیشه این چرخه غلط را بشکند. او برای این کار با بسیاری از افراد مشهور دنیا گفتگو داشته و از آنها درباره شکست و ناکامیهایشان پرسیده است. البته اینطور نیست که افراد مشهور و موفق احساس بدی راجع به شکست نداشته باشند. آنها یاد گرفتهاند که احساسات و قدرت آن را درک کنند و از آسیبپذیری خود نهراسند.
بله، این دقیقا خصوصیت مشترکی است که میتوان در افراد موفق آن را پیدا کرد. آنها با اینکه تلخی و رنجش شکست و ناکامی را حس میکنند، اما تصمیم گرفتهاند تا به جای سرزنش و آزار دادن خود، آنها را بپذیرند و با دانش و دید بازتری برای آینده خود برنامهریزی کنند. این نکتهای است که مارک منسن هم در کتاب هنر ظریف بیخیالی به آن اشاره میکند. تمامی نکات این کتاب برگرفته از تحقیقات علمی و تجربیات افراد بزرگی است که براون برای نوشتن کتاب خود با آنها گفتگو داشته است. بنابراین میتوان از آن به عنوان کتابی یاد کرد که به ما در تبدیل افکار منفی به مثبت درباره خودمان کمک میکند. اگر شما هم بعد از هر شکست احساس گناه میکنید، شاید وقت آن رسیده که مثل ققنوس از خاکستر خود برخیزید.
اهمیت شکستها در چیست؟
اما شاید این سوال برای شما پیش بیاید که اصلا چرا باید به شکستهای خود در زندگی اهمیت بدهیم؟ نکته اول در مورد شکستها این است که این اتفاقات به ما انعطاف پذیری را هدیه میکنند. این یعنی افراد بعد از تجربه شکست مانند فولادی که آب دیده شده باشد، به راحتی با هر ضربهای نخواهند شکست. البته این به آن معنا نیست که ما مدام باید در زندگی شکست بخوریم. چیزی که اهمیت دارد نحوه برخورد ما با شکستهاست. تا زمانی که بعد از هر ناکامی و شکست خود را تا سر حد افسردگی سرزنش کنیم، غیر ممکن است که بتوانیم از آنها نفعی ببریم. به جای آن باید یاد بگیریم که چه نگاهی به ناکامیهای خود داشته باشیم. اتفاقی که به خواندن کتاب با اقتدار برخاستن چندان هم دشوار نخواهد بود.
دومین دلیل داشتن نگرش صحیح درباره شکستها این است که خلاقیت و انگیزه از دل همین ناکامیها بیرون میآید. معروف است که توماس ادیسون قبل از اختراع لامپ روشنایی، هزار جنس مختلف از آلیاژ فلز را امتحان کرد تا بتواند با جریان الکتریسیته چراغ را روشن کند. اگر او در همان دفعات اول خسته میشد و پا پس میکشید، هیچگاه نمیتوانست به موفقیت برسد و نامش را در تاریخ جاویدان کند. در عوض او از شکستهایش به عنوان ابزاری برای خلاقیت استفاده کرد. با مطالعه خلاصه کتاب با اقتدار برخاستن نکاتی را یاد میگیرید که میتوانید به کمک آنها بیشترین بهره را از شکستها و ناکامیهای خود در زندگی ببرید.
همچنین بخوانید: بهترین کتاب ها برای مقابله با افسردگی
کتاب با اقتدار برخاستن به درد چه کسانی میخورد؟
اگر شما هم جزو آن دسته از افراد هستید که بعد از هر ناکامی تا مدتها خود را سرزنش میکند، بدون شک به این کتاب نیاز خواهید داشت. اما مطالعه این کتاب برای سایر افراد هم خالی از لطف نیست. مطالعه خلاصه کتاب با اقتدار برخاستن به شما کمک میکند تا:
- عواطف خود را درک کنید و با آنها کنار بیایید.
- قدرت احساساتتان را کنترل کنید و از آن برای بهبود زندگی خود استفاده کنید.
- به جای سرزنش و نقد بیمورد از خود، به دنبال درس گرفتن از اشتباهاتتان باشید.
- با استفاده از نیرویی که درونتان وجود دارد، تغییرات بزرگی را در زندگی خود رقم بزنید.
- و در نهایت تهدیدی به نام شکست و ناکامی را به یک فرصت بزرگ در زندگی خود تبدیل کنید.
سرفصلهای خلاصه کتاب با اقتدار برخاستن
اما خلاصه این کتاب که از پایان همین مقاله قابل دانلود است در 11 بخش نوشته شده است. بخش اول که معرفی و نکاتی است که قرار است در این کتاب یاد بگیریم. بخش آخر هم جمع بندی و خلاصه مطالب است. اما سایر بخشها عبارتند از:
- با اقتدار برخاستن، با پذیرش ریسک و تمایل به شکست آغاز میشود.
- فرایند با اقتدار برخاستن به سه مرحله تقسیم می شود: کنترل، اعتراض و انقلاب.
- با شناخت و بررسی احساسات خود آنها را کنترل کنید.
- برای اینکه واقعا خودتان را بشناسید، داستانهایی که درباره تلاشهای خود میگویید را بررسی کنید.
- نویسنده پس از اعتراض به خط قرمزها، صداقت و بخشش، به بینشهای ارزشمندی دست پیدا کرد.
- اعتراض به توقعات میتواند به ما کمک کند تا از ناامیدی جلوگیری و بخشش را آغاز کنیم.
- درخواست کمک نشانه شجاعت است، نه ضعف و برای با اقتدار برخاستن ضروری است.
- اعتراض به مسئولیتپذیری و اعتماد میتواند تیم شما را از همیشه قویتر سازد.
- با اقتدار برخاستن اگر به صورت گروهی انجام شود، قدرت بیشتری دارد.
آشنایی با فرایند با اقتدار برخاستن
همانطور که در یکی از بخشهای این خلاصه کتاب میخوانید، فرایند با اقتدار برخاستن خود 3 مرحله اصلی دارد. مرحله اول کنترل نام دارد. در این مرحله شما باید احساسات خود را بشناسید. کافیست به ذهن کنجکاو خود اجازه جستجو بدهید، آنگاه میبینید که چه نکات ارزشمندی برای شما جمعآوری میکند. در واقع شما بیش از هرچیز به مدیریت توجه خود نیاز دارید. مرحله دوم اعتراض نام دارد. نوبت غریدن شماست! البته نه در مقابل دیگران، بلکه در مقابل خودتان! این مرحله همانجایی است که شما باید به جای باور کردن داستانهای ساخته ذهن خود، با آنها مقابله کنید. مرحله نهایی هم انقلاب نام دارد. در این مرحله باید دست به زانوهای زده و از جایتان برخیزید. البته به مراتب شجاعتر و مطمئنتر از گذشته. گذار از این 3 مرحله نیازمند نکاتی است که در خلاصه کتاب به آنها اشاره کردیم. نکاتی که ناکامیهای شما را به موفقیت تبدیل میکنند.
جملات خواندنی کتاب
” اگر کسی مایل نیست یا نمیتواند ما را دوست بدارد، این به آن معنا نیست که خودش هم دوستداشتنی نیست. “
” افراد دلسوز وقتی چیزی را بخواهند آن را بیان میکنند. هر زمان که لازم باشد به شما جواب منفی میدهند و اگر پاسخ آنها مثبت باشد، آن جواب از ته دلشان بیرون آمده است. آنها دلسوز دیگران هستند چرا که فهمیدهاند باید رنج و ناراحتی را از خود دور کنند. “
” همبستگی یعنی انتخاب شهامت به جای راحتی، انتخاب آنچه درست است به جای آنچه سرگرمکننده، سریع یا آسان است. از همه مهمتر همبستگی یعنی ما به جای آنکه ادعا کردن درباره ارزشهای خود، از به آنها عمل کنیم.”
” ما قرار نیست به تنهایی از پس همه کارها بربیاییم. هیچوقت قرار نبوده چنین کاری کنیم!”
“افرادی که از شرایط سخت زندگی و آسیبپذیری خود عبود میکنند و داستانهای واقعی درباره خود میسازند، گردن کلفتهای حقیقی هستند!”
” چگونه میتوانیم از دیگران انتظار داشته باشیم که برای کارهایمان ارزش قائل باشند. آن هم وقتی که خودمان به حاضر نیستیم به قوانینی و محدودیتهایی که برای خود تعیین کردیم پایبند بمانیم.”
همچنین بخوانید: معرفی و خلاصه کتاب تو همانی که میاندیشی
سخن پایانی + دانلود خلاصه کتاب با اقتدار برخاستن
همانطور که گفتیم، این اثر برنه براون رویکرد ما را به شکستها و ناکامیهایمان تغییر میدهد. این اتفاق سبب میشود که امید به تغییر و رشد و پیشرفت در ما افزایش پیدا کند. البته به شرط آن که خودمان هم واقعا خواستار تغییر باشیم. براون به ملکه شرم و آسیبپذیری مشهور است. پس شاید این اثر ملکه بتواند ما را برای استفاده از شکستها راهنمایی کند.