تغییر باور ها باعث می شود زندگی تان تغییر کند

این بهانه ها هستند که هر روزه مانع رسیدن ما به موفقیت می شوند. نمی شود به طور همزمان هم به موفقیت رسید و هم بهانه تراشی کرد. برای غلبه بر بهانه تراشی، تغییر باور ها اصلی ترین راهکار است.
همه ما به طور ناخودآگاه بهانه هایی را درون ذهنمون داریم و همین اعتماد ما به حافظه قدتمند مان را از بین می برد.
تنها و تنها مانع موفقیت بهانه های هستند که شما به خودتان می گویید. زندگی بدون بهانه گیری چگونه می شد؟ به این موضوع فکرکنید.
هر بهانه ای که می تراشید شما را ضعیف تر میکند. بهانه ها باعث می شوند

برخی از بهانه هایی که مانع یادگیری و پیشرفت هستند را لیست کرده ام:

_ من چاره ای جز این ندارم
_ این کار در طبیعت من نیست
_ وقت برای تمرین کردن ندارم
_ برای داشتن یک حافظه خوب داشتن ژن خوب لازم است
_ دارم پیر می شویم و هیچ کاری برای حافظه ام نمیتوانم انجام بدهم
_ خانواده ام همیشه به من گفته اند کودن هستی
_ من برای یادگیری این مهارت ها نیاز به پشتیبانی افراد دیگر دارم
_ نمیتوانم به صورت آنلاین این اطلاعات را یاد بگیرم
_ استرس دارم
_ مطالب خیلی زیاد است
_ این دوره خیلی دشوار به نظر می رسدشما نتوانید تمرکز کنید.
_ تغییر باور ها ممکن نیست

ما بهانه گیری هایمان همواره باعث شده ایم زندگی مان خیلی عادی پیش برود. هر روزه در پی توضیح دادن این مسئله هستیم که چرا نمیتوانیم از پس کاری بر آییم.
با بهانه گیری از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنیم. تنها کسی که مسئولیت زندگی شما را بر عهده دارد خودتان هستید پس خودتان فکری به حال زندگی تان بکنید.
اگر به محدودیت هایت باور داشته باشی زندگی ات محدود خواهد شد.

افزایش قدرت حافظه همه به این بستگی دارد که شما چه کاری را بیشتر و چه کاری را کمتر از گذشته انجام دهید. خیلی اعجاب انگیز است
وقتی که پی می برید چگونه می توانید با کنار گذاشتن بهانه ها، قضاوت ها و شکایات مهارتی باور نکردنی یاد بگیرید. هر چقدر بیشتر رویکرد
تان را نسبت به اطلاعات عوض کنید و عطش آموختن داشته باشید خیلی سریع تر تبدیل به یک نابغه باور نکردنی می شوید.

اقدام کنید

اگر تا آخر عمر این بهانه ها را همراه خود نگه دارید چه اتفاقی در زندگی تان خواهد افتاد؟
بدون بهانه هایتان چه کسی خواهید شد؟ با طرز فکری جدید همه چیز را خواهید آموخت.
به یاد بیاورید که این ها فقط بهانه هستند. حقیقت زندگی شما نیستند. پس می توانید تغیرشان دهید.
کدام یک برای شما مهم تر است؟ بهانه تراشی در مسیر یادگیری و یا بهترین خودتان بودن و آزاد کردن پتانسیل تان؟
یادگیری مهارت های تند خوانی و تقویت حافظه چرا برای شما مهم است؟
از این چرایی ها لیستی تهیه کنید. به قول نیچه کسی که”چرایی “زندگی را یافته است با هر “چگونگی”خواهد ساخت.

هرگز هیچ دروغی را باور نکنید

آرنولد میگوید: ” مغز انسان است که محدودیت ها را تعیین میکند.
تا آنجا که مغز بتواند انجام کاری را تصور کند، شما قادر به انجام آن کارمی باشید.”
روزی روزگاری ماهی ای که در دریا زندگی میکرد به ماهی ای که در حوض زندگی میکرد گفت: “دریا جاییست که صد ها برابر از یک حوضبزرگتر است”.
ماهی ای که در حوض زندگی میکرد او را دروغگو پنداشت و هیچ وقت با ماهی دریا صحبت نکرد.

از این حکایت چه چیز می توانیم یاد بگیریم؟

باورتان در مورد اینکه حافظه تان چه کار هایی را میتواند انجام بدهد، نسخه محدود شده شما از حقیقت واقعی می باشد. بسیاری از مردم موفق نشده اند که از پتانسیل های عظیم مغز شان استفاده کنند زیرا به صورت محدود به آنچه که میتوانند انجام دهند فکر کرده اند.
باور های اشتباه تان در مورد حافظه تان چه بوده است؟
بدون داشتن این باور ها تبدیل به چه آدمی خواهید شد؟

ریچارد بندلر

ریچارد بندلِر معتقد است که باور ها یتان حقیقت های زندگی تان نیستند.
آن ها صرفا فقط باور هستند که نقش راهنمای رفتار هایتان را بازیمی کنند.
ما همیشه از باور هایمان دفاع می کنیم.
اگر شما باور دارید که حافظه ضعیفی دارید، همیشه در راستای این باور عمل خواهید کرد.
علاوه بر این از این باور دفاع هم خواهید نمود.
اگر میخواهید یک حافظه بسیار قدرتمند پرورش دهید باید تغییر باور ها را انتخاب کنید.
باور هایی که این حقیقت را پشتیبانیکند.

مثال دو سیاره

تصور کنید دو تا سیاره داریم. سیاره شماره 1 و سیاره شماره 2. این دو سیاره از همه جهات شبیه به هم هستند.
در سیاره شماره یک فردی بهنام امیر و در سیاره شماره 2 فردی به نام حسن زندگی می کند.
امیر و حسن دقیقا شبیه هم هستند.
هر دو به یک زبان صحبت می کنند، هردو میزان تحصیلات مشابهی دارند،
هر دو در یک مکان کاملا مشابه زندگی میکنند ولی تنها یک چیز آن ها را از هم متمایز کرده است.
امیر معتقد است که حافظه خیلی بدی دارد و همیشه به مردم می گوید:

بهانه های امیر

“هیچ موقع نمی توانم متمرکز باشم و توجهم مثل یک کانگورو این ور و آن ور می دود.”
“همیشه همه چیز را فراموش می کنم.”
“اسم ها را اصلا نمیتوانم به خاطر بسپارم.”
” حافظه ام هر روز بد تر از دیروز می شود.”
” حافظه ام پر است.”
” حافظه ام مانند یک سبد سوراخ عمل می کند.”
“من یک کودن هستم.”
او از یادگیری متنفر است. او مشتاق به یاد آوری نیست زیرا فکر می کند همه چیز را فراموش می کند.

ماجرای حسن:

حسن معتقد است حافظه ای شگفت انگیز دارد. اوهمیشه به همه می گوید:
“من همیشه انتخاب می کنم متمرکز باشم. تمرکز من مانند یک لیزر عمل می کند.”
” تقویت حافظه به شدت مهم است.”
” نگاه کنید که چقدر راحت می توانم یادآوری کنم. حافظه ام مخزن خاطرات و تجربیات گذشته می باشد.”
” حافظه ام هر روز بهتر و بهتر می شود.”
” یاد آوری نام افراد برایم خیلی جذاب است.”
” من منحصر بفرد هستم.”
“حافظه ام قادر است اطلاعات را در خود ذخیره کند و هر موقع که لازم داشتم آتن ها را به من بدهد.”

حسن عاشق یادگیری می باشد. او مشتاق است ذهن خود را پرورش دهد.

شما فکر میکنید کدامیک می توانند حافظه ی بهتری داشته باشند؟ حسن و یا امیر؟
تنها تفاوت بین امیر و حسن تفاوت در باور هایشان می باشد. باور کدام یک صحیح می باشد؟
جالب است بدانید که باور هر دو صحیح می باشد. این طرز فکر شما می باشد که غلط را از درست تمیز می دهد.

به قول مولانا :

تا در طلب گوهر کانی کانی، تا در هوس لقمه نانی نانی، این نکته ی رمز اگر بدانی دانی، هر چیزی که در جستن آنی آنی.
باور های منفی به عنوان مانعی بزرگ در مسیر یادگیری عمل می کنند. با تغییر باور ها زندگی تان تغییر خواهدکرد.
هر باوری که درونتان پرورش می دهید هم قدرت ساختن و هم قدرت تخریب دارد.
باور هایتان داستان هایی هستند که شما معنقد هستید در مورد شما صدق می کند. به سادگی می تواند این داستان ها را تغییر داد.
سپنسر لرد معتقد است که باور ها مثل تتو نیستند. آن ها مثل لباس هستند. می شود آن ها را به سادگی عوض کرد. پس تغییر باور ها به سادگی امکان پذیر است.

5 تا باور هستند که شما نیاز دارید همین الان درون خودتان پرورش دهید:

من با یک حافظه و تمرکز استثنایی به دنیا آمده ام.
تقویت حافظه از نان شب واجب تر است.
من توانایی های باور نکردنی ای دارم. حافظه ام بی حد و محدوده است
هیچ چیز به عنوان شکست وجود ندارد، فقط بازخورد است.
من همه چیز را نمیدانم و نیاز به یادگیری دارم.
تغییر باور ها امکان پذیر است.

همین حالا اقدام کنید و تغییر باور ها را عملی کنید:

باور های محدود کننده تان را مشخص کنید.
این باور ها را مورد سوال قرار بدهید و از خود بپرسید ایا موضوع این است که نمیخواهم حافظه ام را تقویت کنم و یا نمیتوانم این کار را انجام دهم.
باور های دیگر شما در مورد ذهن و پتانسیل های تان چیست؟
این جمله از جیم ران به خاطر بسپارید: ” اگر شرایط را آنگونه که هست دوست ندارید، عوضش کنید.”