اغلب افراد داشتن IQ بالا را دلیل اصلی موفقیت در زندگی و کسب و کار و تحصیلات خود میدانند.
اما حقیقت امر این است که چیزی که شما را از سایرین جدا میکند و به شما کمک میکند تا آینده ای
درخشان برای خود بسازید، هوش هیجانی یا همان EQ است. اما هوش هیجانی چیست ؟
به طور خلاصه، هوش هیجانی در نحوه مواجهه شما با افراد و شرایط مختلف خلاصه میشود.
به همین دلیل همه ما باید برای تقویت هوش هیجانی برنامهریزی کنیم.
چرا که بدون شک موفقیت ما در زندگی در گرو روابطیاست که با سایر افراد در جامعه داریم.
پس هرچه افراد را بیشتر و بهتر درک کنیم، آیندهای درخشان تر در انتظارمان خواهد بود.
افزایش تمرکز و کنترل ذهن یکی دیگر از فواید توجه به هوش هیجانی است.
در ادامه ۵ شاخه اصلی هوش هیجانی و سایر زیرشاخه های آنها را به شما معرفی خواهیم کرد.
هوش هیجانی چیست ، دسته اول: خودآگاهی
اولین زیر مجموعه هوش هیجانی، خودآگاهی است. برای رسیدن به آرزوها و اهداف خود، باید ابتدا یاد بگیریم که هرکدام از احساسات ما چه معنا و مفهومی دارند. قدرت تجزیه تحلیل احساسات کلید موفقیت شماست.
خودآگاهی به معنای این است که هربار احساسات در شما برانگیخته شدند، بدانید از کجا سرچشمه میگیرند و در مرحله بعد چگونه باید با آنها برخورد کرد. برای مثال اگر شخصی را ببینید که از او خوشتان نمیآید، قطعا احساس خوبی در مورد او نخواهید داشت و همین موضوع می تواند بر روی عملکرد مغز شما تاثیر بگذارد. اما عوامل یا عامل موثر بر خودآگاهی به عنوان یکی از زیر شاخههای هوش هیجانی چیست ؟
۱- آگاهی از احساسات
عاملی که بر روی خودآگاهی شما تاثیر میگذارد، آگاهی شما از احساسات درونی و تاثیر آنها بر روی خودتان است. پیشتر گفتیم که باید سرچشمه و منبع هر یک از احساساتی را که در طول روز در شما به وجود میآیند را پیدا کنید. برای اینکار لازم است برای مدتی هرگاه هر حسی داشتید با عینک منطق به آن نگاه کنید و سعی کنید از بیرون و بدون در نظر گرفتن احساس کلی خود آن را ارزیابی کنید.
اینگونه پس از مدتی به طور خودکار منبع هر احساس و تبعات آن را متوجه خواهید شد.
۲- اعتماد به نفس
اصلی ترین و مهمترین عامل موفقیت در هر زمینه ای، داشتن اعتماد به نفس کافی است.
به خود نگاه کنید و به توانایی ها و ظرفیتهایی که دارید بیندیشید. پتانسیل هایی که تابحال متوجه آنها نبوده اید. اینگونه بیشتر با خود آشنا میشوید و میفهمید که چه کارهای بزرگی از دستتان بر میآید.
همین حالا چشمانتان را ببندید و برای ۲ دقیقه به این موضوع فکر کنید.
بعد چشمانتان را باز کنید تا با هم بفهمیم زیر شاخه دیگر هوش هیجانی چیست !
دسته دوم: خودگردانی
خودگردانی به معنای این است که فرد بتواند با انجام اقداماتی احساسات خود را به خوبی کنترل کند.
ما انسانها هر وقت با احساسات خود روبرو میشویم، به سختی میتواینم رفتارهایمان را کنترل کنیم.
به همین دلیل هم اغلب موارد تصمیماتی میگیریم که بعدا از انجام آنها احساس پشیمانی میکنیم.
برای مثال من خودم را آدمی منطقی میدانم که همیشه سعی میکند از دریچه منطق به اتفاقات نگاه کند و تصمیم گیری هایم غالبا بر اساس منطق است و نه احساسات. اما بارها این اتفاق افتاده که تمام محاسبات و افکار از پیش تعیین شده و به ظاهر منطقی من، با یک اتفاق احساسی از هم فرو پاشیده و تصمیم من در آخرین لحظه عوض شده است.
برای مواجهه با این مشکل، ما باید اول یاد بگیریم که چگونه پالس های منفیای که از برخی اتفاقات احساسی و عاطفی سراغمان میآیند را به امواج مغزی مثبت تبدیل کنیم.
مثلا یکی از احساساتی که میتواند آثار مخربی برای ما و اهدافمان داشته باشد، اضطراب است.
برای کاهش استرس و اضطراب بهتر است که به راهکارهایی مثل دعا کردن و آموزش مدیتیشن روی بیاورید.
برای بهتر فهمیدن این موضوع که هوش هیجانی چیست و چه کاربردهایی دارد، حال به بررسی زیرشاخه های هوش هیجانی میپردازیم:
۱- کنترل کردن خود
برای انجام این کار شما باید مراقب تمامی پالس های دریافتی باشید و هریک از آنها را به خوبی کنترل کنید.
مثالی که در مورد اضطراب و مدیتیشن زدیم را به خاطر بسپارید. همیشه خونسردی خود را حفظ کرده و به دنبال راهکار مناسب برای مقابله با احساسات ناگهانی و تغییرات امواج مغزی خود باشید.
برای آشنایی بیشتر با امواج مغزی، مقاله حالت آلفا را مطالعه کنید.
۲- اعتماد پذیری
فرقی نمیکند که دیگران تا چه اندازه به شما اعتماد میکنند.
مهم این است که شما طوری رفتار کنید که حداقل در منظر خودتان
یک انسان قابل اعتماد باشید. راز دیگران را فاش نکنید و امانت دار خوبی باشید.
آنگاه خواهید دید که تاثیر واقعی هوش هیجانی بر زندگی شما چیست .
۳- نقش وجدان در هوش هیجانی چیست
یکی دیگر از زیرشاخههای خودگردانی که با هوش هیجانی در ارتباط است وجدان ماست.
داشتن وجدان را میتوان در قبول کردن مسئولیت کارهایی که انجام میدهیم و عملکردمان خلاصه کرد.
۴- سازگاری
مطمئنا همیشه قرار نیست همه چیز بر وفق مراد شما پیش برود و هرطور که شما میخواهید اتفاق بیفتد.
زندگی در اغلب موارد برای ما سورپرایزهایی دارد که اگر برای آنها آماده نباشیم و نتوانیم از خودمان انعطاف کافی نشان دهیم، ضربههای سختی میخوریم. پس بهتر است سعی کنید در برابر ناملایمات زندگی یا چیزهایی که پیشبینی نکرده اید منعطف باشید.
۵- نوآوری
البته که میتوان نوآوری را به چشم خلاقیت نگاه کرد. اما برای داشتن ذهنی خلاق لازم است که ابتدا مغزتان را برای پذیرش ایده های جدید آماده کنید. متاسفانه اغلب ما در برابر باور ها و ایده هایی که با چارپوب ذهنی مان مغایرت دارند جبهه میگیریم. به خاطر همین هم در برخی موارد فرصت هایی طلایی را از دست میدهیم.
برای مقابله با این مشکل بهتر است هرگاه با ایدهای جدید مواجه شدید، به مغزتان اندکی زمان بدهید تا آنرا به خوبی آنالیز کند.
هوش هیجانی چیست ، دسته سوم: انگیزه
هیچ خودرویی بدون سوخت حرکت نمیکند. بدون شک نقش انگیزه هم برای رسیده به هر هدفی مثل بنزین است برای خودروی ما. همانطور که بدون بنزین نمیتوانید با خودروی خود به مقصد مسافرت تان برسید.
بدون انگیزه هم شما قادر نخواهید بود که به اهدافی که از پیش تعیین کرده اید جامه عمل بپوشانید.
بهترین راه افزایش انگیزه، مثبت اندیشی است. اما نقش مثبت اندیشی در افزایش انگیزه و کمک به هوش هیجانی چیست ؟
گرچه بسیاری از افراد تاثیر مثبت اندیشی را بیشتر شبیه یک افسانه میدانند، اما بدون شک رفتار شما در قبال اتفاقاتی که برایتان میافتند نقشی کلیدی در افزایش انگیزه شما خواهد داشت.
مثلا من در شروع کارم بارها با مشکلاتی مواجه شدم که تا حدودی من را از ادامه راه و رسیدن به اهدافم ناامید کردند. اما با تغییر شکل دادن این اتفاقات بد و تغییر زاویه دید و نوع نگاهم به هریک از این مشکلات، توانستم به خوبی آن ها را پشت سر بگذارم و قدم به قدم به سمت موفقیت و رسیدن به اهدافم حرکت کنم. کافیست به این مسائل و مشکلات به دید یک تمرین نگاه کنید. آنگاه هیچ اتفاقی نمیتواند پای شما را در راه رسیدن به اهدافتان سست کند. در ادامه برخی از از عواملی که سبب افزایش انگیزه شما میشوند را معرفی میکنیم.
۱- میل به موفقیت
خب معلومه که اگر به موفق شدن و ایجاد تغییر در زندگیتان علاقه نداشته باشید،
بی انگیزه خواهید شد. شما باید مدام به این فکر کنید که با انجام کاری که مشغول
به آن هستید چه تغییر یا تغییرات بزرگی در زندگی تان ایجاد خواهد شد. به این فکر
کنید که نتایج آن تا چه اندازه زندگی شما را متحول خواهند کرد؟
اگر دلیلی برای رشد و موفقیت نداشته باشید، بی شک انگیزه ای هم برای آن نخواهید داشت.
۲- رابطه هوش هیجانی با تهعد چیست ؟
هیچوقت اهدافتان را فراموش نکنید و خودتان را موظف بدانید که به آنها برسید. برای اینکه حس تعهد را در خودتان تقویت کنید، به گذشته نگاه کنید و فرصت هایی که بخاطر اهمال کاری و از دست رفته اند.
فرصتهایی که اگر قدری بیشتر نسبت به کاری که انجام میدادید تعهد داشتید، میتوانستید بهترین بهره را از آنها ببرید و در نتیجه شرایط زندگی تان را تغییر دهید.
فراموش نکنید که شما بیش از هر کس دیگری در قبال خودتان و کارهایی که انجام میدهید مسئولید.
چراکه اگر تمام دوستان و اطرافیانتان شما را ترک کنند، در نهایت این خود شما هستید که باقی میماند.
پس کاری نکنید که شرمنده خودتان باشید.
۳- آماده به رزم باشید
حتما همه شما این ضرب المثل را شنیده اید که “شانس دوبار در خونه آدمو نمیزنه” .
برخی فرصت ها به سرعت برای شما پیش میآیند و به همان سرعت هم از دست میروند.
یکی از راههایی که میتواند به شما کمک کند تا از فرصت سوزی جلوگیری کنید، این است که همیشه برای موقعیت هایی که ممکن است برایتان پیش بیایند آماده باشید. اما فراموش نکنید که مهمترین اصل استفاده از هوش هیجانی چیست . شما باید قبل از هر تصمیم ابتدا به خوبی درمورد آن فکر کرده و ذهنتان را آماده کنید.
دوست داری که همزمان با هوش هیجانی حافظه ات رو هم تقویت کنی؟
پس همین حالا مقاله راه های تقویت حافظه و هوش رو مطالعه کن
هوش هیجانی چیست ، دسته چهارم: همدلی
همدلی و همدردی کردن با دیگران میتواند به شکل باورنکردنیای باعث پیشرفت شما در زندگی شود.
زمانی که شما دیگران را به اصطلاح درکی میکنید و با آنها همدردی میکنید، در اولین قدم باعث به وجود آمدن حس بهتری در آنها شده اید. از طرفی این کار باعث میشود که شما هنگامی که میخواهید با این افراد ارتباط برقرار کنید هم سیگنال ها و پالس های مثبت بیشتری به سمت آنها ارسال کنید.
مجموعه این عوامل میتوانند موجب پیشرفت شما چه در کار و چه در روابط اجتماعی تان شوند.
اما زیرشاخه های همدلی چیست و چه ارتباطی با هوش هیجانی دارد؟
۱- اولویت بندی
اولویت بندی برای پاسخ دادن به نیاز های خود و دیگران یکی ازاولین
نگرانی هاییست که باید آنرا برطرف کنید.بخصوص اگر قصد دارید از
هوش هیجانی در کسب و کار خود بهره ببرید و دریابید که فواید آن
در حوزه کار شما چیست ، حتما باید کارهایی که انجام میدهید براساس
اولویت های مشتری ها و یا همان بازار باشد.
۲- نقش هوش هیجانی در پروش سایر افراد چیست
پیشتر گفتیم که همدلی و درک متقابل از افراد یکی از مصادیق هوش هیجانی است.
اما این خصوصیت زمانی به ما و کسب و کارمان کمک میکند که از آن در پیشبرد اهدافی که ترسیم کرده ایم استفاده کنیم.
مثلا اگر کارمندی داریم که به نظرمان پتانسیل زیادی دارد اما به اندازه کافی آموزش ندیده است، ثبت نام او در کلاسها و دوره های آموزشی هم برای مجموعه ما مفید است و هم باعث احساس رضایتمندی در فرد میشود.
اینکار شاید بظاهر هزینهبر باشد، اما پیشرفت شما در کسب و کارتان سبب میشود که شما در مدت کوتاهی چند برابر هزینه ای که برای ارتقا کارمندانتان انجام داده اید، سود مالی داشته باشید.
نکته حائز اهمیت اما این است که تمرکز خود را بر روی یک نفر نگذارید و سعی کنید عملکرد تیم را ارتقا دهید.
اگر تنها تمرکز خودتان را بر روی یک فرد بگذارید، در صورت بروز هر مشکلی برای او مجموعه شما ضربه سختی خواهد خورد. تقویت هوش هیجانی و مهارت های کل مجموعه، بهترین راه برای مقابله با این مشکل است.
۳- داشتن درک سیاسی اجتماعی
یکی دیگر از موئلفههای هوش هیجانی در محیط کار این است که شما
سلایق و اعتقادات کارمندان یا همکارانتان را به خوبی درک کنید و یا حداقل
به آنها احترام بگذارید. هیچ مجموعه ای بدون احترام متقابل اعضا رشد نکرده
است. پس شما هم اگر به دنبال پیشرفت هستید، باید تا حد ممکن این تنش هارا کاهش دهید.
دسته پنجم: مهارت های اجتماعی
جهان روز به روز در حال پیشرفت است و بسیاری از این پیشرفت ها زندگی ما را حتی دشوارتر کرده اند.
برای مثال همهچیز در دنیای امروز بههم متصل است و زندگیهای ما به شکل عجیبی به یکدیگر گره خورده.
ما هم ناگزیر برای اینکه بتوانیم به قول معروف گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم، به ارتباط با دیگران احتیاج داریم.
اما آیا ارتباط داشتن با دیگران به همین سادگی است؟ قطعا نه.
نقش هوش هیجانی در ارتباط با دیگران چیست و برای بهبود این ارتباطات چه کارهایی باید انجام دهیم؟
این بخش هم به مانند بخش قبلی بیشتر بر روی اثرات هوش هیجانی در موفقیت شغلی تاکید میکند.
۱- کار گروهی را فراموش نکنید
من یک طرفدار پر و پا قرص فوتبال هستم که تقریبا اخبار تمام لیگ های معتبر اروپایی را دنبال می کنم.
و اغلب بازی های مهم را هم تماشا میکنم. نکته ای که بعد از حدود ۲۰ سال تماشای فوتبال متوجه شدم این است که باشگاه ها زمانی به موفقیت میرسند که همه افراد حاضر در آنها در غالب یک تیم و با هماهنگی با یکدیگر کار کنند.
موفقیت در کار هم زمانی حاصل میشود که اعضای یک مجموعه دقیقا مثل یک تیم فوتبال عمل کنند.
این یعنی هرکس وظایفی که به او محول شده است را بدون هیچ عذر و بهانه ای انجام دهد.
هوش هیجانی در چنین مواردی به شما و کارمندانتان کمک میکند که هم مسئولیت پذیری داشته باشید (نکته ای که پیشتر هم به آن اشاره شد) و هم با دیگران خوب تعامل کنید.
۲- نقش هوش هیجانی در قدرت رهبری چیست
یک رهبر چه خصوصیاتی دارد؟ همه چیز را کنترل میکند؟ کارمندانش از او واهمه دارند؟ هیچ نظری برایش مهم نیست؟ یا شاید هم هر کس از دستوراتش تمرد کند به بدترین شکل مجازات خواهد شد؟
واقعیت این است که هیچکدام از این موارد ویژگی های یک رهبر موفق و خوب را نشان نمیدهند.
نظم اولین رکن رهبری است، اما قبل از اینکه شما به دنبال منظم کردن کارمندان خود باشید، باید ابتدا خودتان به آدمی تبدیل شوید که به نظم اهمیت میدهد. سر الکس فرگوسن، مربی افسانهای منچستریونایتد در کتاب خود تحت عنوان “رهبری” می گوید : “زمانی که نظم و انضباط را کنار میگذارید، در واقع با موفقیت خداحافظی کرده اید. ”
چنین تعبیری از شخص بزرگی چون فرگوسن بدون شک اهمیت نظم و انضباط را در رهبری نشان میدهد.
اما رهبری کردن که یکی از شاخصه های هوش هیجانی بالاست دیگر نیازمند چیست ؟ الهام بخشی به کارمندان و درک کردن شرایط آنها در کنار استفاده از نظرات مفید و کاربردی هر یک از کارمندان میتواند از شما یک رهبر قدرتمند بسازد که همه دوستش دارند.
۳- توانایی گذر از سختی ها
اگر بخواهیم بگوییم که آخرین نشانه هوش هیجانی بالا چیست ،
بدون شک باید به همین خصوصیت اشاره کنیم. افرادی که هوش هیجانی
آنها در سطح بالایی قرار دارد، معمولا در مقابله با مشکلات و گذر از موقعیتهای
دشوار بهتر از سایرین عمل میکنند. مهارت هایی مثل فنون مذاکره هم میتوانند
در چنین شرایطی به داد شما برسند.
هوش هیجانی چیست ، کلام آخر
فرقی نمیکند که عدد مربوط به هوش هیجانی یا EQ شما چیست .
مهم این است که با بهره گیری از چنین تکنیک هایی بتوانید از آن در
محیط کار و زندگی خود بهترین بهره ممکن را ببرید. اما اگر IQ و EQ
خودتان را سنجیده اید، آنرا در کامنت ها با ما در اشتراک بگذارید.
9 پاسخ
من میخواستم ۵ امتیاز بدهم طرف اشتباه رو زدم