“ارغوان، شاخه همخون جدا مانده من ؛ آسمان تو چه رنگ است امروز؟” فکر کنم همین یک خط شعر برای اینکه بدانیم مقاله پیش رو درباره کیست کفایت میکند. پس بدون هیچ توضیح اضافهای به سراغ معرفی هوشنگ ابتهاج یا همان سایه میرویم که تقریبا همه ما با اشعارش خاطره داریم.
هوشنگ ابتهاج کیست؟
امیر هوشنگ ابتهاج شاعر و پژوهشگر ایرانی بود که با تخلص سایه در بین ایرانیان شناخته میشود. اشعار زیبا و دلنشین او در کنار سابقه و روابطش با اشخاص مشهوری چون شاملو، محمدرضا شجریان محمدحسین شهریار، او را به فردی محبوب در بین ایرانیان تبدیل کرده بود. در این مقاله قصد داریم به سراغ زندگینامه، روابط، آثار و سرگذشت او برویم.
همچنین بخوانید: بهترین کتاب های زندگینامه
زندگینامه هوشنگ ابتهاج

امیرهوشنگ ابتهاج 6 اسفند 1306 در رشت به دنیا آمد. او تنها پسر و اولین فرزند خانواده بود. پدر وی، میرزا آقاخان ابتهاج فرد سرشناسی در رشت به حساب میآمد و مدتی هم رئیس بیمارستان پورسینا در این شهر بود.
ابتهاج دوران ابتدایی را در رشت گذراند و سپس بعد از گذراندن سال چهارم دبیرستان، برای ادامه تحصیلش راهی تهران شد. او سال پنجم دبیرستان را در دبیرستان تمدن تهران تحصیل کرد. جایی که اتفاقا اولین دفتر شعرش را هم نوشت و منتشر کرد.
اما جالب است بدانید او هیچگاه خیلی درس و مدرسه را دوست نداشت. در واقع به گفته خودش از همان سنین کودکی بیشتر به کارهایی مثل آشپزی کردن علاقه داشته است. حتی یک سال تابستان او را پیش یک خانم خیاط میفرستادند تا در خانه شلوغ کاری نکند.
هوشنگ ابتهاج در جوانی عاشق دختری ارمنی به نام گالیا شد. عشقی که بعدا الهام بخش اشعار شاعرانه او شد. ابتهاج حتی در سالهای جنگ و خونریزی، شعری برای او سرود که “دیرست گالیا” نام دارد. او در این شعر علاوه بر اوضاع موجود، دیدگاههای سیاسی خودش را هم به تصویر میکشد.
در سال 1346، او به جشن هنر شیراز رفت و در جوار آرامگاه حافظ اشعار خود را برای دیگران خواند. اشعار سایه به شدت مورد توجه مردم قرار گرفتند.
سایه در سال 1337 با آلما مایکیال ازدواج کرد. حاصل این ازدواج 4 فرزند بود به نامهای یلدا، کیوان، آسیا و کاوه. ابتهاج در رابطه با مهاجرتش به آلمان میگوید: “رفتن من به آلمان اجبار نبود، اول یکی از بچههایم رفت آلمان، بعد زنم رفت که بچه ام تنها نباشد، بعد بچههای دیگر رفتند، یک مدتی هم من ممنوع الخروج بودم، بالاخره من هم سال ۶۴ رفتم. مهاجرت نکردم و گاهی تهران هستم”
آیا هوشنگ ابتهاج زنده است؟
وی سالها ساکن آلمان بود. بالاخره در 19 مرداد 1401 و در سن 94 سالگی، سایه برای همیشه دیده از جهان فرو بست. دختر بزرگش یلدا، بامداد چهارشنبه از طریق پستی در اینستاگرام خبر درگذشت او را در شهر کلن آلمان اعلام کرد. با توجه به سابقه بیماری، مرگ او دور از انتظار نبود، اما با این حال خاموش شدن سایه جامعه هنری و ادبی ایران را در غم فرو برد.
البته که بزرگانی مانند هوشنگ ابتهاج، با آثار خود تا ابد در ذهن و یاد ما زنده هستند.
جهانبینی و روابط
در این بخش قصد داریم به سراغ دیدگاه و برخی از روابط سایه با افراد مشهور دیگر برویم. همچنین به برخی از سوالاتی که در رابطه با او وجود دارد پاسخ میدهیم.
هوشنگ ابتهاج و محمدرضا شجریان
ابتهاج در سالهای 1350 تا 1356 سرپرست برنامه گلها در رادیو ایران بود. او همچنین برنامه گلچین هفته را هم تولید کرد که درباره موسیقی بود. در طول سالها غزلها، تصنیفها و اشعار نیمایی او توسط بزرگانی همچون محمدرضا شجریان، علیرضا افتخاری، شهرام ناظری، حسین قوامی و محمد اصفهانی اجرا شدهاند.
البته سایه به همراه محمدرضا شجریان، حسین علیزاده و محمدرضا لطفی، پس از حادثه میدان ژاله در 17 شهریور 1357 به نشانه اعتراض رادیو را ترک کردند. پس از آن او مدتی هم به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران مشغول بود.

هوشنگ ابتهاج و شاملو
در سال 1358 هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران تصمیم به اخراج سایه از این کانون گرفتند. در جلسه این هیئت که افراد سرشناسی چون احمد شاملو و غلامحسین ساعدی در آن حضور داشتند، رای به این داده شد که سایه، سیاوش کسرایی، فریدون تنکابنی و چندی دیگر به دلیل نقض مرامنامه و اساسنامه کانون، از آن اخراج شوند. سرانجام پس از برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران به صورت فوقالعاده، ابتهاج به همراه تمامی افرادی که به نوعی تودهای محسوب میشدند از کانون نویسندگان ایران اخراج شدند.
البته بعدها پس از مرگ شاملو و زمانی که او در مراسمش گریه میکرد، یکی از دوستان وی از سایه پرسیده بود برای چه در غم شاملو اشک میریزد؟ او هم در پاسخ گفته بود: ” گفتم این چه حرفی است؟ من برای کدام یک از رفقایم مرثیه ساختهام؟ مهدی اخوان، شاملو، کسرایی، شهریار؟ درد نبودن اینها چنان برای من عظیم است که اصلاً کلمه پیدا نمیکنم.”
سایه و شهریار
هوشنگ ابتهاج هم مانند شهریار در ابتدا سعی کرد تا آثارش را در قالب شعر نو و نیمایی منتشر کند. البته او به دلیل علاقهای که به غزل داشت، بعدها دوباره به غزل سرایی بازگشت. آنطور که ابتهاج در خاطرات خودش میگوید، شهریار کسی بوده که او برای تسکین غم و رنجهایش پیش وی میرفته است.
او درباره دوستی خود با شهریار میگوید: “دوستی من با شهریار در حد دوستی نبود، عشق هم اگر بگیم، کمه… واقعا هم اون نسبت به من و هم من نسبت به او چنین احساسی داشتیم.”

ابتهاج و حزب توده
ابتهاج در سالهای جوانی به سوسیالیسم علاقهمند شد. برای همین هم بعدها متهم به این شد که عضو حزب توده شده است. البته خودش بعدا این ادعا را رد کرد و گفت صرفا به دلیل علاقهای که به سوسیالیسم داشته است، به تودهایها احترام میگذاشته و با آنها هم عقیده بوده است. اما هیچگاه عضو حزب توده نشده است.
ابتهاج بعدها در مصاحبهای که با مجله مهرنامه داشت گفت همچنان به سلامت تئوری سوسیالیسم باور دارد و به نظر او سوسیالیسم تنها راه پیش روی بشر است. البته او کمونیسم را دور از دسترس ما مینامد و به باورش دستیابی به آن هیچگاه ممکن نیست.
هوشنگ ابتهاج و زندان
در اوایل دهه 60 و با اوج گیری درگیریها با حزب توده، ابتهاج نیز به دلیل ارتباطی که با این حزب داشت زندانی شد. سایه اعتقاد داشت آزادیاش از زندان را مدیون نامهای است که شهریار به آیت الله خامنهای (رئیس جمهور وقت) نوشت و در آن گفت: ” وقتی سایه را زندانی کردند، فرشتهها بر عرش الهی گریه میکنند.” چرا که یک سال پس از این نامه، ابتهاج از زندان آزاد شد.

شعر ابتهاج برای امام حسین (ع)
جالب است بدانید هوشنگ ابتهاج شعری هم برای امام حسین سروده بوده است. در بخشی از کتاب پیر پرنیاناندیش که خاطرات ابتهاج در آن بیان شدهاند میخوانیم:
“امروز هشتم محرم بود و عصر به خانه سایه رفتیم. سایه مغموم بود و از چشمهایش معلوم بود گریه کرده. عاطفه گفت: “بازم شیطونی کردین؟” سایه خندید. پرسیدم “اتفاقی افتاده؟”
– نه! شما میدونین که تلویزیون همیشه جلوم روشنه. هر کانالی هم که میزنم داره روضه و نوحه نشون میده. من هم گوش میکنم و خب گریهام میگیره. میشینم با اینها گریه میکنم. (لبخند میزند.)
پس از چند دقیقه گپ و گفت، سایه میگوید:
“سالها پیش یک شعری گفتم به اسم «اربعین» که تمومش نکردم.”
با تعجب اصرار میکنم شعر را بخواند و میخواند:
یا حسین بن علی
خون گرم تو هنوز
از زمین میجوشد
هرکجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمه خون مینوشد.
کربلایی است دلم
ویژگیهای شعر ابتهاج

همانطور که گفتیم، ابتهاج شعر گفتن را با اشعار نیمایی شروع کرد. اما علاقه او به غزل باعث غزلسرایی او شد. تا جایی که غلامحسین لطفی غزلهای او را از آثار خوب و خواندنی غزل معاصر میداند. او حتی در برخی پارامترها آن را با غزلهای حافظ مقایسه میکند.
البته در کنار غزل، ابتهاج به شعر نو هم علاقه زیادی داشت و به دلیل توانایی بالای او در گفتن استفاده از استعارهها و عبارات، اشعار به یاد ماندنی زیادی از سایه به جای مانده است. در تقسیم بندی شعر پس از نیما، او در کنار غزلسرایانی همچون حسین منزوی، سیمین بهبهانی، منوچهر نیستانی و محمدعلی بهمنی قرار میگیرد.
اشعار ابتهاج از گذشته تا کنون مورد توجه خوانندگان و اساتید موسیقی بزرگ ایرانی قرار گرفته است. از استاد شجریان و حسین قوامی گرفته تا علیرضا قربانی، همگی آثار ماندگاری را با اشعار وی خلق کردند. تصنیف تو ای پری کجایی و تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) از جمله آثار او محسوب میشوند.
شعر نو
اگرچه اشعار نو و نیمایی سایه به اندازه غزلهایش مشهور نیستند، اما باز هم شاهکارهای مهمی در بین آنها به چشم میخورد. ویژگی مهم این اشعار به دور بودن آنها از مضامین عاشقانه است. ابتهاج در اشعار نو و نیمایی خود افکار و دغدغههای اجتماعی خود را بیان میکند. اعتراض به نابرابری، عشق به آزادی و امید برای آیندهای بهتر مضامینی هستند که ابتهاج در اشعار نوی خود از آنها استفاده میکند.
او اشعار نوی خود را در قالب کتابی با نام تاسیان در سال 1385 منتشر کرد. این مجموعه کتاب شامل 88 قطعه از اشعار نو نیمایی وی است. دیر است گالیا، یکی از مشهورترین آثار ابتهاج که آن را برای گالیا، دختری ارمنی که دلباختهاش بود سرود. بخشی از این شعر با با هم میخوانیم:
دیر است گالیا!
عشق من و تو…آه
این هم حکایتی است
از بهر نان شب
اما در این زمانه که درمانده هر کسی
دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست
شعر زندگی نیز یکی از مشهورترین آثار ابتهاج است. او در این شعر به آزادی و امید به آینده اشاره کرده است. با هم بخشی از این شعر را میخوانیم:
زمان بیکرانه را
تو با شمار گام عمر ما نسنج
به پای او دمی است این درنگ رنج و درد
به سان رود؛
که در نشیب دره سر به سنگ میزند؛
رونده باش
امید هیچ معجزی به مرده نیست؛
تو زنده باش
اشعار عاشقانه
مجموعه نخستین نغمهها که اولین اثر سایه محسوب میشود، یک اثر عاشقانه است. به جز آن، ابتهاج غزلها و دوبیتیهای عاشقانه زیادی دارد که بسیاری از آنها توسط خوانندگان و اساتید موسیقی اجرا شدهاند. نکته مهم درباره غزلیات هوشنگ ابتهاج این است که با وجود استفاده از قالب شعر قدیمی، زبان و کلمات استفاده شده در آن ساده و قابل فهماند. برای همین هم عده زیادی از مردم با این اشعار ارتباط برقرار میکنند.
در ادامه یکی از اشعار عاشقانه او را میخوانیم:
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامهرسان من توست
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همهجا زمزمه عشق نهان من و توست
شعر ارغوان هوشنگ ابتهاج
ارغوان شاید شناختهشدهترین شعر هوشنگ ابتهاج باشد. عده زیادی ز مردم تمام یا بخشهایی از این شعر را حفظند. اما الهام بخش سرودن این شعر درخت ارغوانی بوده است که در خانه سایه روییده بود. ابتهاج هم این درخت را نشانه امید به فردایی بهتر و گذار از رنج و بی عدالتیهای روزانه دانست و شعر معروف ارغوان را با الهام از آن سرود. خانه هوشنگ ابتهاج هم در سال 1387 با نام خانه ارغوان در سازمان ثبت میراث فرهنگی ثبت شد. بخشی از این شعر را با هم میخوانیم:
ارغوان
این چه رازی ست که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید؟
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ می افزاید؟
ارغوان پنجه خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده خورشید بپرس
کِی بر این درۀ غم می گذرند؟
آثار هوشنگ ابتهاج
اولین اثر ابتهاج در سال 1325 و با نام “نخسین نغمهها” منتشر شد. او هنگام نگارش این مجموعه شعر، هنوز با نیما و شعر نیمایی آشنا نشده بود. برای همین هم اشعار این مجموعه را به شیوه کهن سروده بود. مجموعه شعر سراب، اولین اثر اوست که به اسلوب جدید نوشته شده است. با این توضیح که ابتهاج در نوشتن آن هم از قالب چهارپاره استفاده کرده بود و مضامینی چون احساسات فردی و عواطف را در آن به تصویر کشیده بود.
مجموعه شعر “سیاه مشق” پس از سراب منتشر شد اما سایه اشعار آن را قبل از سراب سروده بود. ابتهاج در سیاه مشق توانایی خود را به عنوان یک غزلسرا نشان داد و برخی از آثار وی هنوز هم به عنوان بهترین غزلهای ایرانی در آن دوران شناخته میشوند.
شبگیر، نام مجموعه شعر بعدی اوست که بر خلاف سیاه مشق به اشعار عاشقانه اختصاص نداشت. او در این مجموعه شعر به سراغ اشعار اجتماعی رفت. ابتهاج سپس مجموعه چند برگ از یلدا را در آبان 1344 منتشر کرد. این مجموعه او از آثار مهم در زمینه شعر معاصر به شمار میرود.
در سال 1355 سایه آلبوم دستگاه چهارگاه و نغمه افشاری را با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرد. در این آلبوم نوازندگان برجسته ایرانی به صورت تک نوازی و گروه نوازی، نکاتی را در گوشههای دستگاهها و آوازهای سنتی ایرانی به نوجوانان علاقهمند آموزش میدادند.
حافظ به سعی سایه از مهمترین آثار هوشنگ ابتهاج است که در سال 1372 منتشر شد. این اثر دربردارنده تصحیح ابتهاج از غزلهای حافظ بود. او سالهای زیادی از عمرش را صرف نگارش این اثر کرد و در مقدمه هم آن را به همسرش پیشکش کرده بود.
تاسیان مجموعهای از شعر نو هوشنگ ابتهاج است که در سال 1385 منتشر شد.
کتاب شناسی
نام اثر | تاریخ انتشار و توضیحات |
نخستین نغمهها | ۱۳۲۵ |
سراب | ۱۳۳۰ |
سیاه مشق | فروردین ۱۳۳۲ |
شبگیر | مرداد ۱۳۳۲ |
زمین | دی ۱۳۳۴ |
چند برگ از یلدا | آبان ۱۳۴۴ |
یادنامه | مهر ۱۳۴۸ (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننتس و روبن) |
تا صبح شب یلدا | مهر ۱۳۶۰ |
یادگار خون سرو | بهمن ۱۳۶۰ |
حافظ به سعی سایه |
1372 (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج) |
تاسیان |
مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو) |
بزرگداشت هوشنگ ابتهاج
در آبان 1392، مراسم بزرگداشتی برای سایه برگزار شد. در این مراسم اشخاص بزرگانی چون محمدرضا شجریان، سیمین بهبهانی، محمدرضا شفیعی کدکنی، شهرام ناظری و محمود دولت آبادی برگزار شد.
2 پاسخ
خدا رحمتش کنه،آزاده مرد دیندار،صاحب اشعار عرفانی زمان،کسی که صداقت پیشه داشت،زمانه را برای ما گذاشت و ازبین ما رفت،خدا رحمت کناد او را.روحش شاد.
ممنون از نظرت حسین عزیز