کمتر از ما کسی است که با فیلم یا کتاب «گتسبی بزرگ» آشنایی نداشته باشد. در این مقاله تصمیم گرفتهایم در رابطه با یکی دیگر از آثار نویسنده این رمان بنویسیم: لطیف است شب. فیتزجرالد از نویسندگان آمریکایی اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم میلادی است که با رمان «گتسبی بزرگ» به شهرت رسید. در رمان «لطیف است شب»، بیشتر شرحی از زندگی نویسنده و همسرش را میخوانید و آسیبهایی که به همسر فیتزجرالد هنگام نگارش «گتسبی بزرگ» وارد شد. این مقاله در چارچوب نظری روانکاوی به ارائه نمونه نقد روانکاوی کتاب میپردازد. هدف اصلی این بررسی، تحلیل شخصیتها و روابط بین آنها از نقطه نظر فروید است.
اما اگر قبلا رمان یا داستانی خواندهاید و دوست دارید در چارچوب متفاوتی نقد بنویسید مقاله چگونه نقد کتاب یا داستان بنویسیم را مطالعه کنید.
مروری بر رمان لطیف است شب
«لطیف است شب» آخرین رمانی است که اف. اسکات فیتزجرالد نوشته و تقریبا ۹ سال بعد از «گتسبی بزرگ» منتشر کرد. این رمان که به انگلیسی با عنوان Tender is the Night منتشر شده، شامل سه دفتر است و هر دفتر تا ۲۵ فصل از کل روایت را در بر میگیرد. «لطیف است شب» به عبارتی اتو بیوگرافی یا خودزندگینامهی نویسنده است و داستان مرد روانپزشکی را میخوانید که با بیمارش ازدواج میکند و باهم در جنوب فرانسه زندگی میکنند. اما بهبود حال نیکول، حال دیک را رو به زوال میبرد و عشق دیک به رز باعث تمام شدن رابطه نیکول و دیک میشود.
این رمان در دو نسخه منتشر شده. روایت در نسخه اول به صورت زیگزاگی است. اما در آخرین نسخه رمان وقایع به ترتیب زمان ارائه میشوند و پیچیدهترین و احساساتیترین شخصیت پردازیها را خواهید دید. ترجمه فارسی این کتاب توسط اکرم پدرام نیا در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات ملیکان در ایران منتشر شد. برخی معتقدند این رمان بهترین اثر ادبیات آمریکا است. با وجود این، روایت دارای نقاط مثبت و منفی است. از ویژگیهای مثبت آن میتوان اشاره به موضوعات غیر از روابط بین انسانها مانند ثروت اندوزی و زیبایی و معنا باختگی رویای آمریکایی را نام برد. و اما بریده بریده بودن دیالوگها خواندن رمان را دشوار میکند.
با این حال، کسانی که به مسائل زنان، تروما، جامعه مدرن و روانکاوی علاقمند هستند میتوانند با خواندن این اثر نکات جالبی دریافت کنند و تحلیل این اثر را با استفاده از انواع نقد کتاب انجام دهند. در ادامه با رویکرد نقد روانکاوی و اتکا بر نظریات فروید که هم معاصر فیتزجرالد بوده است به تحلیل شخصیتهای این اثر میپردازیم. اما در راستای نقد دانستن چند اصطلاح در روانکاوی فروید الزامی است.
آشنایی با اصطلاحات نقد روانکاوی
در انواع نقد ادبی، تعدادی اصطلاحات اصلی وجود دارند که مختص آن رویکرد هستند. در نقد روانکاوی، به خصوص فروید، دانستن ۱۴ اصطلاح کلیدی اهمیت دارد. در ادامه به ۵ مورد از آنها اشاره میکنیم که در این نمونه نقد کتاب بیشتر به کار رفتهاند:
- خودآگاه: همه آنچه در ذهن ما اتفاق میافتد و ما به آن دسترسی داریم.
- ناخودآگاه: مسائل و اطلاعاتی که در ذهن ما ثبت شدهاند اما ما از آنها هیچ اطلاعاتی نداریم.
- نهاد: مخزن نیروی غریزه است و در ناخودآگاه سکونت دارد.
- خود: پیرو منطق است و رابط نهاد و دنیای خارجی است.
- فراخود: پیرو قوانین و باید و نبایدهای اخلاقی است و در سطح خودآگاه قرار دارد.
برای شروع دانستن همین مقدار تعاریف کافی است، اما در صورتی که علاقمند هستید بیشتر بخوانید به این منبع رجوع کنید.
لطیف است شب در چارچوب نظری فروید
از آنجایی که فیتزجرالد با فروید هم معاصر بودند، میتوان گفت تاثیرپذیری فروید بر فیتزجرالد قابل چشم پوشی نیست. تعدادی از نظریات روانکاوی فروید را در این رمان میتوان دید. مانند نظریه اغوا. در ادامه به طور نمونه با اشاره به روابط بین شخصیتها و دنیای درونی آنها به نقد این کتاب میپردازیم. اما قبل از آن نگاهی به نظریات فروید میاندازیم.
در روایت «لطیف است شب» بازی علت و معلولی به خوبی نشان داده میشود. برای مثال، آسیبهای روحی نیکول متاثر از رفتار پدرش است و شروع رابطه دیک با نیکول ریشه در گذشته او دارد. در این رابطه، ناخودآگاه شخصیتها در رفتارها و حالات روحی آنها تاثیرگذار است. و جایی که ناخودآگاه بیشترین آسیب را در کار خود میبیند در نوعی اختلال روانی هویدا میشود. مثل زمانی که شخصیتها موفق نمیشوند خواستههای ناخودآگاه خود را کنترل کنند به سمت روان پریشی میروند. فروید معتقد است اگر این اتفاق بیفتد، پیوند بین “خود” و دنیای خارجی گسسته می شود. در واقع، ناخودآگاه شروع به ساختن یک واقعیت متوهم جایگزین میکند که منجر به رفتار روان پریشی پارانویا و اسکیزوفرنی میشود.
فروید زنان زیادی را درمان میکرد و در روش درمانی او توضیح و انتقال تجربیات اهمیت داشتند. بنابراین، ساعتها با بیمارانش گفتگو میکرد. او معتقد بود بیمار از طریق انتقال تجربیاتش به روانکاو بینش ممتازی نسبت به بعد روحی خود خواهد داشت. و همچنین، بیمار خود را در یک موقعیت کنترل شده خود را مییابد که میتواند در آن مداخله کند. در رمان Tender is the Night تعارضات و تنش بین واقعیت تخیلی درونی و واقعیت جهان بیرونی شخصیتها قابل مشاهده است. این تنش را میتوان از طریق کاوش شخصیتها دید. در ادامه به تعدادی از این ویژگیها اشاره میکنیم.
تحلیل شخصیتها از دریچه نظریات فروید
قبل از فروید اکثر فلاسفه من جمله افلاطون بر این عقیده بودند ما در لحظه یک چیز نیستیم و همواره در یک مسیر گذار قرار داریم. تجربیات و قضاوتهای ما، احساسات درونی، اهداف و حتی هر حرکت فیزیکی ما متغییر است. و روانکاوان نیز بر این باورند که احساسات، خواستهها و افکاری که در خودآگاه ما وجود دارند که چون آنها را تهدیدکننده در نظر میگیریم سرکوب میکنیم. از این موارد میتوان به تجربیات کودکی اشاره کرد که ممکن است برای فرد قابل تحمل نباشد. بقیه تجربیات که به ناخودآگاه مربوط میشوند به شکل نیازهای غریزی بروز پیدا میکنند. از این نقطه نظر نیز میتوان رمان «لطیف است شب» را خواند زیرا شخصیت نیکول و دیک تحت تاثیر عوامل مختلفی از گذشته تا حال قرار دارد و تصمیمگیری آنها در نحوه برخورد با وقایع مشابه نظریات گفته شده است.
بهترین کتاب های فلسفی؛ چند دقیقه با افلاطون و دوستان!
وسوسهها و خودکنترلی دیک
آنچه در شخصیت دیک دیده میشود این است که پس از ازدواج با نیکول همه زندگیش تحت تاثیر ثروت نیکول قرار میگیرد. به عبارتی، نوع روابطشان و محل زندگیشان با وضعیت مالی همسرش تعیین میشود. کم کم دیک متوجه میشود عامل موفقیت و سابقه کاری او در این مدت بخاطر ثروت خانواده نیکول وارن بوده است. یعنی خانواده وارن باعث شده بودند او به این جایگاه برسد و با همنشینی یونگ و فروید در سوییس تحصیل کند. بنابراین، دیک احساس میکند ازدواجش با نیکول به نوعی تبدیل به وظیفه بخاطر کمکهای آنان تبدیل شده و این مسئله آرامش را از او میگیرد.
حتی این مسئله در رفتار نیکول هم مشخص است. نیکول از دیک میخواهد که او در نقشهای مختلفی چون پدر، مرشد، پزشک و همسر در کنارش باشد و از او حمایت کند. اما دیک موفق نشد با این مسئله به طور منطقی برخورد کند. در حقیقت، نقطه ضعف دیک زیبایی بود و علیرغم اینکه میدانست علاقه و عشق رابطه درست تشکیل میدهد، او نمیتوانست از پول و زیبایی چشم پوشی کند و برای فرار از این موضوع به کارش روی میآورد.
روی آوردن دیک به جایگزینی برای احساساتش و تنشهای درونی خود یکی از فرآیندهای اولیه است که از طریق آن فرد تجربیاتش را کنترل میکند. اما هنگامی که او به نوعی تلنگر میخورد یا به عبارتی به سطح خودآگاه ذهنی میرسد درباره مسائل منطقی فکر میکند. فروید معتقد است پس از چنین تجربهای که فکر تلنگر میخورد دو نوع واکنش وجود دارد. یا اینکه فرد هوشیار میشود و یا تجربیات را سرکوب میکند. با سرکوب کردن تجربیات و احساسات موجود در نیمه خودآگاه دوباره در شرایطی بازیابی میشوند و فرد آنها را به خودآگاه منتقل میکند.
گرایش دیک به به زیبایی و ثروت
همچنین، گرایش دیک به زیبایی و جوانی بخاطر تجربیات او از جنگ جهانی اول است. هنگام جنگ جهانی اول دیک یک دانشجو بود و نقشی در متوقف کردن خشونتها نداشت و از طرفی تاثیرات روحی وقایع دلخراش زمان شخصیت او را به زوال برده بود. از ابتدای این رمان نیز او به جذابیت جوانی میپردازد. نیکول وارن و رز هر دو نمادهای زیبایی جوانی هستند. این ویژگیها دیک را به سمت خود جذب می کند، و او رابطه پیچیدهای با هر یک از آنها برقرار میکند که در آن وی نمایانگر یک شخصیت معتبر پدری است، اما در این روابط اساسا زنها رابطه را تعیین میکنند و قدرت دارند زیرا هم زیبا هستند هم ثروتمند. این علاقه به جوانی تبدیل به یک وسوسه وجودی در دیک شده است و هر کجا که می رود آن را در زنان جستجو می کند.
دیک؛ پدری معتمد برای نیکول و رز
چهره پدرگونه دیک برای نیکول و رز نیز در این رمان دارای زوایای متعددی است. گاهی نیکول همسرش را انسان مقدس میداند و به همین واسطه دیک از نیکول به خوبی مراقبت میکند. اما چهره پدرگونهی دیک برای رز و نیکول ویژگیهای یک رابطه سالم را هم ندارد زیرا تنها دیک بخاطر خصوصیات مالی و زیبایی آنها است که به زنان جذب شده و در زندگیشان نقش بازی میکند. همانطور که دیده میشود، در این رمان روابط دارای نقص به تصویر کشیده شدهاند.
بهترین رمان های عاشقانه؛ از صدای سخن عشق نشنیدم خوشتر
تئوری اغوا و لطیف است شب
در تئوری اغوا، فروید به زخمهای روانی میپردازد که روی کودک توسط فردی وارد میشود. فروید معتقد بود کسانی که در کودکی تحت تاثیر آسیب روحی قرار گرفتهاند به خوبی وقایع را در بزرگسالی به خاطر نمیآورند. در واقع فقط تمام تجارب حسی برای آنها زنده میشود. همچنین، او تاکید داشت این افراد همواره با تودهای از خاطرات و احساسات ناخودآگاه زندگی میکنند. بنابراین، جامعه نمیتواند برای این نوع تجربیات افراد که در ناخودآگاهشان تاثیر گذاشته است راهحلی ارائه کند.
در رمان فیتزجرالد، نیکول که تحت تاثیر روابط نادرست پدرش با او در کودکی است، در ازدواج با دیک نقش والد را بازی میکند. در بخشهای پایانی کتاب، نیکول اعتراف میکند که او در رابطه دنبال عشق است اما بخاطر رفتار پدرش با او در کودکی از مردان نیز متنفر است. مشابه آنچه فروید در نظریه خود اعلام کرده است، آسیب روحی نیکول در کودکی باعث شده است که از افکار شکل گرفته در ذهنش رها نشود.
نمونه نقد شخصیت کتاب: نیکول و اسکیزوفرنی
فروید معتقد بود که اسکیزوفرنی هنگامی رخ میدهد که “خود” تحت فشار خواسته های “نهاد” قرار می گیرد یا توسط “فراخود” محاصره میشود. بر اساس تعابیر فروید، در اسکیزوفرنی تجزیه “خود” رخ می دهد. “خود” نمیتواند کنار بیاید بنابراین از مکانیسمهای دفاعی برای محافظت از خود استفاده میکند که عقب گرد است. نیکول متناوباً شخصی بود که هیچ چیز برای او لازم نیست توضیح داده شود و کسی باشد که چیزی برای او قابل توضیح نباشد. تنها لازم بود که با اصرار با او موافقت شود. اما این شرایط به یک گودال شباهت دارد که پر از آب است و مدام سر ریز میکند.
بهترین کتاب های روانشناسی که نباید از آنها غافل شد
چند نمونه نقد سمبلهای کتاب لطیف است شب
وقتی به نقد میپردازید سمبلها و تصاویری که نویسنده در اثر خود به کار میبرد قابل توجه هستند. در اینجا، چند نمونه از این سمبلها در نقد کتاب را بررسی میکنیم. مثلا، ماه در اشعار و رمانها معمولا معانی متفاوتی دارد مثل جنون، عشق. اما در رمان فیتزجرالد، ماه، تاریکی و تصاویر غمانگیز زیادی یافت میشود که میتوان با استیصال نویسنده و شخصیتها مرتبط باشد. حتی برخی از روانکاوان مانند یونگ، تصویر آب و ماه را به مادر نسبت دادهاند. در این رمان، همه این ویژگیها میتوانند گویای افکار شخصیت نیکول باشد. از طرفی مادر نیکول توسط پدرش به قتل رسیده بود. و از طرف دیگر، او در نتیجه آسیبهای کودکی دچار تنشهای درونی است.
همچنین، همانطور که در نظریه خودآگاه جمعی دیده میشود تصاویری که مردم قبلا در اشعار خود به تصویر میکشیدند و معنی یکسانی داشت امروزه به شکل دیگری بروز میکند. برای مثال، عقاب نشانه خروج روح از بدن و یا نشانه نوعی وابستگی غریزی به فردی بود. روانکاوان معتقدند عقاب به اشکال دیگری چون هواپیما و قطار بروز میکنند. در رمان فیتزجرالد نیز تصویر قطار دیده میشود که خود میتواند نشاندهنده گرایشهای غریزی شخصیتها باشد. در واقع، روابط شخصیتها گویای این موضوع است.
جمعبندی نمونه نقد روانکاوی شخصیتها کتاب لطیف است شب
به طور خلاصه، رمان لطیف است شب دارای تمام ویژگیهای سال ۱۹۲۰ آمریکا را که سرشار از تجملات است دارد. این رمان یک روایت خیالی نیست و رمان تاریخی هم نیست. بلکه نویسنده با بینشی روانکاوانه ساختاری پیچیده از شخصیتها و روابط بینشان را به تصویر میکشد. رمان لطیف است شب تلاشی برای نشان دادن مباحث روانشناسی مدرن نیز هست. اما به طور کلی این اثر را از رمانهای روانشناختی کلاسیک معرفی میکنند. همچنین، برخی معتقدند بعد از رمان گتسبی بزرگ این رمان بهترین اثر فیتزجرالد است. در این مقاله تنها با تمرکز بر شخصیتها نمونه نقد روانکاوی کتاب رمان را نشان دادیم و ابعاد وسیعتری دارد که میتوان با انواع نقد تحلیل و بررسی نمود.
یک پاسخ