در پاییز سال 1930، هنگامی که ویل دورانت در حال جمع کردن برگهای خشک خانهاش در نیویورک بود یک مرد خوش لباس به او سلام کرد. آن مرد به آرامی گفت که قصد خودکشی دارد. دورانت که اصلا دوست نداشت چنین چیزی را بشنود سعی کرد با گفتن چند دلیل برای زنده ماندن او را از تصمیمش منصرف کند. مرد در نهایت از او تشکر کرد و رفت و هیچگاه برنگشت. اما این اتفاق از یاد ویل دورانت پاک نشد. پیرمرد فیلسوف ما که در طول عمر خود آثار ماندگار همچون تاریخ فلسفه و تاریخ تمدن را از خود برجای گذاشته بود، عمیقا به این فکر فرو رفت که واقعا معنای زندگی چیست؟ همین فکر هم زمینهای شد برای نوشتن کتاب درباره معنی زندگی که از کتاب هایی که باید خواند به حساب میآید و در این مقاله قرار است به آن بپردازیم.
روزها فکر من این است و همه شب سخنم / که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود / به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
آشنایی با ویل دورانت؛ نویسنده کتاب درباره معنی زندگی
ویلیام جیمز دورانت، نویسنده و فیلسوف آمریکایی است. او که دکترای فلسفه دارد، بیشتر عمر خود را صرف نوشتن اثر ماندگار خود یعنی تاریخ تمدن کرد. دورانت بیش از 50 سال از عمر خویش را با کمک همسرش در حال نوشتن تاریخ تمدن بود. کتابی که هم اکنون به عنوان یکی از بهترین کتاب های تاریخی به حساب میآید. نکته جالب در مورد کتاب درباره معنی زندگی این است که این اثر سالها پس از وفات او و با کوشش یکی از دوستانش منتشر شد. این کتاب در ایران توسط آقای شهابالدین عباسی ترجمه و در نشر پارسه به چاپ رسیده است. پیشنهاد میکنیم حتما این اثر را تهیه کرده و مطالعه کنید.
![نقل قول ویل دورانت](https://soheilamani.com/wp-content/uploads/2021/07/2284212-Will-Durant-Quote-To-give-life-a-meaning-one-must-have-a-purpose-1030x579.jpg)
ساختار کتاب درباره معنی زندگی چگونه است؟
دورانت که عمیقا غرق در تفکر درباره معنای زندگی بود تصمیم گرفت پاسخ سوال خود را از دیگران نیز جویا شود. به همین خاطر هم او نامهای نوشت و آن را به 100 چهره و شخصیت مشهور آن دوران فرستاد. از سیاستمداران و بازیگران گرفته، تا نویسندگان، فیلسوفان و حتی ورزشکاران. او مشخصا در این نامه از آنها درباره معنای زندگی پرسیده بود. متن این نامه به شرح زیر است:
“خواهش میکنم لحظاتی از وقتتان را به من اختصاص دهید و به من بگویید زندگی برای شما چه معنایی دارد، چه چیزی باعث میشود ناامید نشوید و همچنان ادامه دهید، دین چه کمکی -اگر هست- به شما میکند، سرچشمههای الهام و انرژی شما چیست، هدف یا انگیزه کار و تلاشتان چیست، تسلیها و خوشیهایتان را از کجا پیدا میکنید و دست آخر، گنجتان در کجا نهفته است؟ ”
او این نامه را به مشهورترین افرادی که در دوران وی میزیستند فرستاد. از جرج برنارد شاو گرفته، تا جواهر لعل نهرو، از برتراند راسل تا مهاتما گاندی. این افراد در کنار اشخاص مشهور دیگری همگی این نامه را دریافت کردند. اما در میان آن 100 نفر یک فرد بود که با همه تفاوت داشت. ویل دورانت این نامه را برای یک زندانی محکوم به حبسابد نیز نوشت. کتاب درباره معنی زندگی هم تشکیل شده از پاسخ این 100 نفر به نامه دورانت است. البته خود او هم در ابتدا و هم در انتهای کتاب مطالبی را نوشته که بسیار خواندنی و مهم هستند. از تاریخچه اختراعات کوچک و بزرگ بشر گرفته، تا تاثیری که این تحولات بر زندگی ما گذاشتهاند.
چرا باید این کتاب را بخوانیم
دانستن معنای زندگی بدون شک سوالی بزرگ درون ذهن همه ما بوده و هست. هر کدام از ما دوست داریم بدانیم در پشت روزهایی که در این جهان هستیم و نفس میکشیم، چه معنا و مفهومی نهفته است. آیا اصلا خود زندگی معنایی دارد یا این وظیفه ماست که به آن معنا ببخشیم؟ مطالعه کتاب درباره معنی زندگی میتواند ما را با طرز فکر و دیدگاه 100 چهره برجسته جهان (هرچند در زمان کمی دورتر) آشنا کند. جهان بینی این افراد شاید راهنمایی باشد برای ما که در عصر تکنولوژی و پیشرفت، حالا دچار بسیاری از درگیریهای فکری و ذهنی شدهایم. همچنین مطالبی که خود ویل دورانت در کنار این نامهها نوشته و همچنین نتیجهگیری نهایی او شاید بتوانند راهنمای زندگی ما باشند.
البته فراموش نکنید که قرار نیست هرآنچه در این کتاب گفته شده است را تمام و کمال قبول کنیم. اتفاقا مهمترین ویژگی این کتاب همین است. از آنجایی که بخش اصلی کتاب درباره معنی زندگی تشکیل شده از پاسخهای دیگران است و نه نظرات خود دورانت، ما میتوانیم با کنار هم قرار دادن این پاسخها به یک جمعبندی برسیم. تفاوتهایی که در جهانبینی و نگاه افراد مختلف به معنای زندگی وجود دارند، میتواند خود شما را وادار به این کند که به دنبال معنای زندگی خویش بگردید. البته شاید از دیدن برخی پاسخها به نامه دورانت کاملا شوکه شوید. به هر حال دورانت همانقدر که با تاریخ تمدن و تاریخ فلسفه، گنجینهای ارزشمند در اختیار ما قرار داده، در این کتاب هم ذهن ما را تحریک میکند تا هرجور شده به دنبال معنای زندگی خود بگردیم.
همچنین بخوانید: کتاب های ممنوعه ایران و جهان
برخی از پاسخها به این نامه
اگرچه پیشنهاد میکنیم حتما این کتاب را تهیه و مطالعه کنید، اما برخی از پاسخها به نامه ویل دورانت واقعا جذاب هستند. البته در مورد بعضی از آنها تقریبا هیچ کس انتظار چنین جوابی را ندارد. جالبتر اینکه در میان تمام این نامهها، طولانیترین و مفصلترین نامه متعلق به همان زندانی محکوم به حبس ابد است. با هم برخی از این پاسخها را میخوانیم:
نامه مهاتما گاندی
“دوست عزیز در پاسخ به نامه پنجم ژوئن شما ۱. زندگی در چشم من واقعی است؛ چه، ایمان دارم که زندگی شعله ای است از وجود الاهی. ۲. دین، نه در معنای مرسوم و متداول، بلکه در فراخ ترین معنایش، به ما کمک میکند نظری به ذات الوهی داشته باشیم. این نظر و بینش، بدون بسط دادن کامل حس اخلاقی غیرممکن است. از این رو، دین و اخلاق، در نظر من اصطلاحاتی مترادف هستند.
از من خواسته بودید با فراغت و تا حد امکان مفصل بنویسم. متأسفانه من وقت فراغتی ندارم و بنابراین نوشتن مفصل برای من ممکن نیست.” |
نامه برتراند راسل
“آقای دورانت عزیز متاسفم که میگویم در حال حاضر، مشغول تر از آنم که خاطر جمع باشم زندگی هیچ معنایی ندارد… به نظر نمیرسد بتوانیم قضاوت کنیم که نتیجه کشف حقیقت چه بوده، زیرا تا به حال هیچ حقیقتی کشف نشده است.” |
جملات ماندگار کتاب درباره معنی زندگی
حال که نامه دو تن از این بزرگان را خواندیم، بد نیست نگاهی هم به برخی جملات خود ویل دورانت بیندازیم:
“ارسطو میگويد همه چيز، بارها و بارها كشف شده و از ياد رفته است. او به ما اطمينان خاطر ميدهد كه پيشرفت يک توهم است؛ امور انسان مانند درياست كه در سطح خود هزاران حركت و آشفتگی دارد و چنين به نظر میرسد كه به سوی جايی پيش مي رود، در حالی كه در تهِ خود بالنسبه بیتغيير و آرام است.”
“زنده بودن یک موهبت بزرگ است. آن قدر بزرگ که هیچ تحقیق علمی یا نوشته ادبی قادر به توصیف آن نیست”
“به دنبال آن نباش که دانش بیشتری کسب کنی. چرا که هرچه بیشتر بدانی، به تیمارستان نزدیکتر خواهی شد.”
“تمام زندگی یک هیاهو است، پس کمی بخند، هیچ چیز را جدی نگیر و مطمئن باش که سرنوشت هیچ چیز به این نسل وابسته نیست.”
درک معنی زندگی تا چه اندازه مهم است؟
همانطور که دیدید حتی برخی از بزرگان تاریخ مانند برتراند راسل هم در پاسخ به این سوال که معنای زندگی چیست عاجز ماندند. دلیل ناتوانی ما در درک این موضوع به ظاهر ساده اما مهم چیست؟ چرا هنوز هم هیچکس نتوانسته با قاطعیت بگوید زندگی چه معنایی دارد. اگر به دوران قدیم نگاهی کنیم، هوراس شاعر رومی زندگی را در غنیمت شمردن لحظات خلاصه میکند. او اعتقاد داشت تنها معنای زندگی این است که هر دم از آن را به غنیمت شمریم و از آن لذت ببریم. دیدگاهی که بی شباهت با دیدگاه خیام، شاعر بزرگ ایرانی نیست. کمی که جلوتر آمدیم سر و کله مارکس پیدا شد که پول و جایگاه اجتماعی را عاملی تعیین کننده در زندگی افراد میدانست. بعد هم اگزیستانسیالیستهایی مانند نیچه آمدند و این وظیفه را بر گردن خود ما گذاشتند که معنای زندگی خویش را بیابیم.
اما پرسش اینجاست که حالا چگونه باید معنای زندگی خود را پیدا کنیم؟ حالا که در حصار زندگی روزمره گرفتار شدیم و ابزارهای رسانه هر لحظه ذهنمان را میدرند، باید چکار کنیم؟ حقیقت این است که زندگی انسان قرن بیستویکم بسیار شلوغتر از آن است که او زمانی را برای فکر کردن و اندیشیدن پیدا کند. اما باز هم امید به پیدا کردن معنا در این دنیای شلوغ وجود دارد. اگر به تمام این مکاتب فکری و فلسفی نگاه کنیم، همه آنها در یک چیز با هم مشترکند: زندگی.
شاید زنده بودن و زندگی کردن معنایی باشد که ما در تمام طول عمر به دنبال آن بودیم. شاید معنای زندگی بسیار سادهتر از چیزهایی است که فلاسفه و اندیشمندان به خورد ما دادند. خود ویل دورانت هم تا حدودی با این نظر موافق است. چرا که در قسمت پایانی کتاب درباره معنی زندگی یک توصیه ارزشمند برای ما دارد وقتی میگوید: “اما هر کاری میکنی، از فلسفه نمیر!”
سخن پایانی
درباره معنی زندگی از آن کتابهایی است که هر کس باید در زندگی خود حتما بخواند. موضوع بسیار جذاب آن در کنار پاسخهای جالب و بعضا عجیب افراد مشهور، این اثر را ماندگار کرده است. البته در کنار آن تجربیات پیرمرد فیلسوفی که یکی از بهترین کتاب های فلسفی به نام تاریخ فلسفه را نوشته است، جذابیت این کتاب را دوچندان کرده است. اما با همه این تفاسیر، به نظر شما معنای زندگی چیست؟ آیا اصلا معنایی دارد؟ شاید هم شکسپیر در شاهکار تکرار نشدنی خود، مکبث درست میگفت: “زندگی داستانی است لبریز از خشم و هیاهو که از زبان ابلهی حکایت میشود، بیآنکه معنایی داشته باشد.”