بشر، این موجود دو پا که احتمالا خیلی از شما همچون من (البته تا پیش از مطالعه این کتاب) از او قطع امید کردید. اما واقعا ما انسانها تا چه اندازه بد و پلید هستیم؟ آیا سرشت ما با خباثت و بی رحمی گره خورده است؟ آیا اصلا لایق اینهمه احساس بد هستیم؟ سالها است که ما انسانها (یا حداقل بیشتر ما) این موضوع را باور کردیم که بشر ذات پلیدی دارد و فقط تمدن و قوانین است که این خوی وحشیانه او را کنترل کرده است. اما این ایده تا چه اندازه درست است؟ آیا واقعا ما همان هیولایی هستیم که از خودمان درست کردیم؟ یا اینکه ذات و سرشت ما با نیکی و خوبی درآمیخته است؟ اگر به دنبال پاسخ این سوالها هستید، با این بخش از خلاصه کتاب ها و معرفی کتاب آدمی یا تاریخ امیدبخش نوع بشر اثر روتخر برخمان همراه باشید.
آشنایی با نویسنده
روتخر برگمان یا برخمان نویسنده کتاب آدمی یا تاریخ امیدبخش نوع بشر است. او یک تاریخنگار هلندی است که به جز این کتاب، چهار اثر دیگر هم در کارنامه دارد. یکی دیگر از آثار مشهور او کتابی است با نام آرمانشهری برای واقع گرایان که در ایران هم منتشر و ترجمه شده است. برگمان از دانشگاه اوترخت و در رشته تاریخ هنر فارغ التحصیل شد. وی همچنین طی سالهای 2009 تا 2011 هم در این دانشگاه تاریخ تدریس میکرد. البته برخمان در سال 2012 هم موفق شد در رشته تاریخ از دانشگاه UCLA آمریکا در مقطع کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شود.
آثار و سخنرانیهای او به خصوص در بنیاد TED مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفته است و از برخمان چهرهای بین المللی و شناخته شده ساخته است. کتاب آدمی یا تاریخ امیدبخش نوع بشر در ایران با چند نام و ترجمه در دسترس شما قرار دارد.
همچنین بخوانید: معرفی و خلاصه کتاب واقعیت
هیولایی به نام بشر!
غیر ممکن است اگر یک بخش خبری را در تلویزیون تماشا کنید و اخباری از قتل و تجاوز و جرایمی که نشان دهنده بیرحمی بشر هستند در آن نبینید. جنگ، خونریزی و کشتار تقریبا پای ثابت تمام بخشهای خبری هستند. تماشای این اخبار به ما این حس را منتقل میکنند که بشر موجودی حریض و غیر قابل کنترل است که در شرایط اضطراری ممکن است دست به هر کاری بزند! اما آیا تمام خبرهای مهم دنیا در همین موارد خلاصه میشود؟ یا آیا این نتیجهگیری درباره بشر درست است؟ البته که نه.
بر خلاف آنچه تمام بخشها خبری یا برخی از سریالهای پربیننده تلویزیونی نشان میدهند، اوضاع بشریت آنقدرها هم خراب نیست. هیچکس منکر جرم و جنایاتی که در جهان اتفاق میافتند نیست. صحبت این است که چنین اتفاقاتی در واقع زائیده همین تفکر هستند که انسان را به موجودی وحشی تشبیه میکند و تمدن و قانون را تنها افساری برای کنترل او میداند. اما آنطور که در کتاب آدمی یا تاریخ امیدبخش نوع بشر میخوانیم، تمام انسانها ذات خوب و نیکویی دارند و اتفاقا این جوامع و فرهنگها هستند که روی آنها تاثیر منفی میگذارند.
روتخر بروخمان نویسنده این کتاب در تمام طول آن تلاش میکند تا با آوردن دلایل منطقی و استناد به آزمایشهای علمی انجام شده، به ما نشان دهد که تغییر این دیدگاه که بشر را موجودی بیرحم و پلید میداند تا چه اندازه میتواند در جهان ما تغییر ایجاد کند.
آفتی به نام تمدن!
بر خلاف تصور عموم، این تمدن نبود که ما را آرام و اهلی کرد، بلکه اتفاقا تمدن و یکجانشینی بود که انسانها را به جان یکدیگر انداخت. در واقع بشر زمانی که فهمید زمین و محصولی برای دفاع و جنگیدن دارد، سعی کرد تا با جنگیدن با همنوعانش و تصاحب منابع آنها، قدرتش را افزایش دهد.
روتخر برخمان در کتاب آدمی یا تاریخ امیدبخش نوع بشر تلاش میکند تا بشریت را از زاویه دید دیگری به ما نشان دهد. زاویهای که تا به حال همیشه پشت به آن ایستاده بودیم و اصلا متوجهش نبودیم. برای همین هم تلاش میکند تا با آوردن نمونههای جذاب و قابل فهمی از جنگهای جهانی، بلایای طبیعی و موقعیتهای حساس به ما ثابت کند احساسی که درباره خود داریم چندان درست نیست. برای مثال او در بخشی از کتاب خود به کریسمس 1914 اشاره میکند. جایی که سربازان آلمانی و انگلیسی در جریان جنگ جهانی اول، به جای کشتن یک دیگر از دستورات تمرد کردن و کریسمس را با هم جشن گرفتند.
این تنها یک نمونه از چند مثال جالبی است که روتخر بروخمان به آنها اشاره میکند. برای همین هم تاکید میکنیم حتما خلاصه کتاب آدمی یا تاریخ امید بخش نوع بشر را بخوانید تا کمی به خودتان امیدوارتر شوید.
از دست ندهید: معرفی و خلاصه کتاب چرا گورخرها زخم معده نمیگیرند
بخش هایی از خلاصه کتاب آدمی یا تاریخ امیدبخش نوع بشر
آنطور که لوبون در این کتاب میگوید، مردم در دوران جنگ به اصل خودشان باز میگردند. این یعنی به انسانهایی بی رحم و خودخواه تبدیل میشوند.
در حقیقت معمولا پس از وقوع یک فاجعه، آمار قتل، دزدی و تجاوز کاهش پیدا میکند.
یک اتفاق معمولا زمانی ارزش پخش شدن در اخبار را دارد که غیر معمولی و در بسیاری از موارد فاجعه بار باشد.
توماس هابز، فیلسوف قرن هفدهم انگلیسی، اعتقاد داشت که ما انسانها ذات پلیدی داریم و تمام رفتارها و تصمیماتمان صرفا در جهت خواستههای خودمان است.
انسانشناسانی که امروز بر روی تاریخچه و گذشته ما انسانها مطالعه میکنند، به این نتیحه رسیدند که درگیری و خشونت به ندرت در قبایل و انسانهای کهن اتفاق میافتاده است.
روسو اعتقاد داشت که ذات بشر به هیچ عنوان بد و پلید نیست. بلکه این فرهنگ است که به آن صدمه میزند.
سربازان آلمانی به این دلیل در میدان جنگ با تمام وجود مبارزه میکردند که دوست نداشتند به همسایگان و دوستانشان پشت کنند و آنها را تنها بگذارند.
شاید با تماشای سریالهایی مثل بازی تاج و تخت تصور کنید که کشتن یک آدم کار آسانی است. اما در حقیفت بیشتر افراد ذاتا از قتل متنفرند.
اما تا زمانی که تصور کنیم مردم فقط زمانی اخلاق را سرلوحه زندگی خود قرار میدهند که مجازات یا زور بالای سرشان باشد، نتیجهای جز آنچه امروزه میبینیم نخواهیم دید.
سرفصلهای خلاصه کتاب آدمی یا تاریخ امیدبخش نوع بشر
- شرایط اضطراری مانند جنگ لزوما ما را بی رحم نمیکنند.
- این تفکر که انسانها اساساً خودخواه هستند، باقی خواهد ماند.
- اخبار و داستان های ساختگی دیدگاه ما را نسبت به ذات انسان بدتر میکنند.
- مردم ذاتا بد نیستند.
- پیشرفت بشری به بقای سازگارترین گونه وابسته نیست، بلکه به بقای مهمترین گونه بستگی دارد.
- تمدن انسانها را وحشی کرد.
- حس همدردی ما گاهی اوقات تاثیر بدی پیدا میکند.
- افراد تا جایی که ممکن است و حتی در شرایط حیاتی هم از خشونت پرهیز میکنند.
- ما به یک تصویر جدید و واقعگرایانه از بشریت نیاز داریم.
دانلود خلاصه کتاب آدمی یا تاریخ امیدبخش نوع بشر
همانطور که دیدید، این کتاب به نوعی دید ما را نسبت به خودمان و جهان اطراف تغییر میدهد. برای همین هم تقریبا هر فردی میتواند مخاطب آن باشد. شاید تغییر زاویه دیدمان نسبت به دنیا باعث شود که زندگیمان کاملا دگرگون شود. همچنین میتوانیم از این کتاب به عنوان یکی از بهترین کتاب ها برای افزایش اطلاعات عمومی هم اشاره کنیم. برای همین هم توصیه میکنیم که روی دکمه زیر کلیک کنید و حتما خلاصه کتاب آدمی یا تاریخ امیدبخش نوع بشر را مطالعه کنید.