همه ما توی زندگی تجربه لحظاتی را داشتیم که در آنها بیش از هر وقت دیگری احساس ضعف و به در د نخور بودن بهمان دست داده باشد. خب احتمالا هنگام تجربه این لحظات به اولین چیزی که فکر میکنید فرصتهای از دست رفته است. شاید هم به زمانی فکر کنید که دیگر قابل برگشت نیست و برای همیشه از دستمان رفته است. اما آیا واقعا واقعیت به همین اندازه سیاه است؟ یا نه؟ یا شاید ما اشتباه فکر میکنیم. شاید ما بیش از حد نیمه خالی لیوان را دیدهایم. و هزارتا شاید دیگر که یکی یکی جلوی چشمان ما رژه میروند. کتابی که امروز قصد معرفی و خلاصه کردن آن را داریم کتاب آسایش نام دارد.
این کتاب به قلم مت هِیگ نوشته شده و خواندن آن برای من یکی که بسیار جذاب بود. در واقع من این کتاب را با علم بر تاثیر مطالعه بر افسردگی خواندم. اما قبل از کتاب بیایید به رسم همیشه با خود نویسنده بیشتر آشنا بشیم.
آشنایی با مت هِیگ
مت هِیگ، کتابهای غیر داستانی پُرفروشی چون دلایلی برای زندهماندن و یادداشتهایی دربارهی سیارهای ناآرام (آرام باش بیاعصاب!) را به نگارش درآورده است. او برای بزرگسالان نیز رمانهایی چون کتابخانهی نیمهشب و انسانها را نوشته است. همچنین از کتاب پسری بهنام کریسمس که برای کودکان نوشته، فیلمی ساخته شده است. کتاب آسایش هم که در سال 2021 منتشر شد و کتاب جدیدی به حساب میآید در ایران ترجمه شده است. این کتاب را نشر میلکان با همین نام کتاب آسایش و نشرهای چترنگ و کتاب مجازی با نام کتاب آرامش منتشر کردهاند.
داستان آشنایی من با کتاب آسایش
چند وقت پیش یادداشتی در ویرگول منتشر کرده بودم و درد و دلی درباره زندگی و جهانبینی خودم با شما داشتم. بعد از انتشار این متن یکی از دوستان صمیمی من باهام تماس گرفت و من رو به یک کافه دعوت کرد تا گپی با هم بزنیم. بعد بحثمان به سمت آن متن رفت و درست همونجا بود که میان صحبتها این کتاب را از کیفش درآورد و به من هدیه داد. راستش را بخواهید اولش فکر کردم از این دست کتابهای زرد روانشناسی که ارزش خواندن را ندارد. اما خب، دندان اسب پیشکشی را که نمیشمارند! پس لبخندی زدم و کتاب را گرفته و در کیفم گذاشتم.
آن شب هرکاری میکردم خوابم نمیبرد. برای همین هم تصمیم گرفتم تا کمی مطالعه کنم که چشمانم خسته شود و بتوانم بخوابم. خب، چه کتابی بهتر از همین کتاب آسایش برای مطالعه کردن؟ هرچند به محتوای کتاب شک داشتم، اما حداقل از اسمش پیدا بود که میتواند ذرهای آرامش را به چشمان و ذهن من بیاورد. پس سلفون دور کتاب را باز کردم و مطالعه را شروع کردم. اما خیلی زود متوجه شدم این کتاب اصلا زرد نیست، بلکه خیلی هم جذاب است!
در واقع کتاب آسایش مجموعهای از داستانها، فلسفهها، مشوقها و تمرینهای عملی است تا به شما کمک کند از لحظات سخت و دشوار جان سالم بهدر ببرید. مت هیگ، نویسندهی کتاب، تجربهی خود از سالها دستوپنجه نرمکردن با اضطراب و افسردگی شدید را با ما به اشتراک میگذارد و استراتژیهای غیرعادی و نامتعارفی را که برای تقویت عزت نفس و حفظ سلامت روانی از آنها بهره میبرده، در اختیارمان قرار میدهد.
این همان چیزی است که خود من به آن نیاز داشتم!
بیشتر بخوانید: کتاب برای مقابله با افسردگی
درباره کتاب آسایش
خود کتاب ارزش خواندن را دارد. مخصوصا اگر سایر آثار مت هیگ را خوانده باشید و از آنها خوشتان آمده باشد، حتما از این کتاب هم لذت میبرید. ایده نوشتن این کتاب هم زمانی به ذهن نویسنده رسیده که از افسردگی رها شده بود. در واقع او سالها پیش دچار افسردگی بسیار شدید شد. تا حدی که به خودکشی فکر میکرد. اما تجربه او در بیرون آمدن از این بحران در نهایت منجر به خلق این کتاب شد.
کتاب آسایش از بخشهای کوتاه و خواندنی تشکیل شده است. دلیلش هم این است که نویسنده سعی کرده تا در کوتاهترین حالت ممکن نکاتی به ما آموزش یا یادآوری کند که میتوانند موجب افزایش انگیزهمان شوند. البته نمیتوان این اثر را یکی از بهترین کتاب های انگیزشی معرفی کرد، اما با این حال ارزش خواندن را دارد. مت هیگ پنجم آگوست 2021 در یک توئیت نوشت:
“22 سال پیش در چنین شبی من در یک بیمارستان روانی در اسپانیا بستری بودم. آن هم در حالی که با افسردگی شدید و میل به خودکشی دست و پنجه نرم میکردم. به خوبی میتوانم دقیقه به دقیقه آن شب لعنتی را به یاد بیاورم. آنقدر عمیق سقوط کرده بودم که حتی خودم هم باور نداشتم که روز میتوانم برگردم. هیچوقت فکرش را هم نمیکردم که به اینجا برسم. اما در نهایت تمام این تصورات را فرو ریختم.”
قسمتهایی از خلاصه کتاب آسایش
این را بدانید که وقتی گم شده و در حال جستجو هستید، در واقع دانش و مهارتهای ارزشمندی را فرا میگیرید.
یادتان باشد که هر چقدر هم افسرده باشید، شما با افسردگی یکی نیستید. افسردگی تنها بخشی از زندگی شماست و کلیت آن نیست.
زندگی شما به همان شکلی که آن را میگذرانید از ارزش و اعتبار برخوردار است؛ دقیقاً همانطور که شخصیت شما، به همان شکلی که هستید در نوع خود ارزشمند است.
هر «نه» گفتن فرصت را برای «بله» گفتن به چیزهای دیگری مثل سلامت روانی، عزت نفس و شادمانی فراهم میکند.
دردها، بهویژه دردهای روحی به باران شباهت بسیار دارند. شما میتوانید بر سرشان فریاد بکشید، یا آنها را سرکوب کنید و یا با مواد مخدر از میزان دردی که میکشید بکاهید؛ اما این دردها جایی نمیروند، تا آنگاه که زمانش فرا برسد.
مهمترین پادزهرهای افسردگی، در کنار کنجکاوی، عبارتند از شگفتزدگی و شادمانی.
ارزش یک نوزاد در خامی و کمتجربگی ذاتی اوست. ارزش ما نیز در ذات و فطرتمان نهفته است، اما بهسختی آن را بهیاد میآوریم.
به یاد داشته باشید که شما هماکنون و در همه حال، آن کسی هستید که باید باشید.
شما قادر هستید بدون ترس از کشته شدن توسط کوسه درونتان، در کنارش زندگی کنید؛ مطمئن باشید نیروی به آن اندازه که همیشه تصور میکردید نیست.
نکتهی اصلی این است که لحظهی حال را به هر طریقی که نیاز دارید سپری کنید. بقای شما از هر چیز دیگری مهمتر است.
مت هیگ میگوید: “هیچ چیز نیرومندتر از کورسوی امیدی نیست که خاموش نمیشود.”
از دست ندهید: معرفی و خلاصه کتاب دوازده قانون زندگی
14 نکتهای که مت هیگ به ما میآموزد
- اگر شکست خوردید، به راه خود ادامه دهید.
- هر چیزی را که ذهن افسردهی شما میگوید باور نکنید.
- کاملنبودن را با آغوشی باز بپذیرید.
- ایمان را از شخصی دیگر به امانت بگیرید.
- همه چیز را بنویسید.
- به نَهگفتن عادت کنید.
- در موسیقی غرق شوید.
- دستهی ماهیهای طلایی خود را پیدا کنید.
- زیر باران بایستید.
- بهدنبال شگفتیهایی که ذهن شما را مشغول کرده بروید و کنجکاوی را در خود پرورش دهید.
- این را بدانید که هماکنون و در همه حال، آن کسی هستید که باید باشید.
- به غولهای درون خود آنقدر زل بزنید که جلویتان کم بیاورند.
- در لحظهی حال حضور نداشته باشید.
- امیدواری نامعقول را در خود پرورش دهید.
نکته مورد علاقه من
در بین تمام نکاتی که مت هیگ در این کتاب آورده، نکته شماره 6 برای من از همه جالبتر بود. خودم هم بارها و بارها از همین موضوع به ظاهر ساده زخم خوردم. در واقع من معمولا به پیشنهادهای دیگران جواب مثبت میدادم. مخصوصا وقتی جوانتر بودم. یکی از آنها دوستی و رفاقت با کسانی بود که شاید خیلی با من خط فکری مشترکی نداشتند. از آن بدتر اینکه برخی از همین افراد بارها و بارها به من ضربه زدند، آن هم در قالب یک دوست!
اما نه گفتن واقعا مفید است. در واقع برخلاف تصور موجود، ما با نه گفتن برای خودمان فرصتهای بیشتری میخریم. فرصت تنها بودن و استفاده از تنهایی. بله، تنهایی موهبتی است که عصر دیجیتال و دنیای مجازی ما را از داشتن آن محروم کرده است. خلاقیت، منطق و خِرد ما در تنهایی رشد پیدا میکند. اما متاسفانه عصر دیجیتال این تنهایی را تا حد زیادی از ما گرفته است.
همچنین بخوانید: معرفی و خلاصه کتاب مینیمالیسم دیجیتال
جمع بندی + دانلود خلاصه کتاب آسایش
اگر بخواهم کتاب آسایش را در یک جمله خلاصه کنم باید بگویم: “خواندنی اما نه برای همه!” راستش را بخواهید به نظر من شاید هرکسی از خواندن این کتاب لذت نبرد. اما اگر شما هم از یکی از این سه دسته هستید، احتمالا خواندن این کتاب برایتان لذتبخش و مفید خواهد بود:
- اگر از طرفداران مت هیگ هستید و سایر کتابهای او را هم خواندهاید
- یا اینکه به دنبال رسیدن به آرامش روانی و درونی هستید
- یا حتی احساس میکنید که دوران کرونا شما را به سمت افسردگی پیش برده است
احتمالا از خواندن این کتاب پیشمان نمیشوید. اما به طور کلی مطالعه کتاب آسایش میتواند نیمه پر لیوان را به شما نشان دهد. نیمهپری که زیر اشتباهات ما مدفون شده و وقتش هست که بار دیگر به سراغ آن برویم.