رشد و پیشرفت معمولا الگوی ثابتی را دنبال میکند. البته این موضوع فقط مخصوص رشد و پیشرفت مثبت نیست. بلکه بر اساس تحقیقات و تجربههای مختلف، چیزهای منفی مانند ویروسها هم الگوی یکسانی را برای پیشرفت دنبال میکنند. این همان چیزی است که بعد از مطالعه کتاب نقطه عطف اثر مالکوم گلدول آموختم. او با خواندن این کتاب فهمیدم که وجه تمایز رشد و پیشرفت کمپانیهای بزرگ دنیا با بیماریهایی مانند کرونا در چیست. پس بیایید این بار با هم نگاهی به خلاصه کتاب نقطه عطف بیندازیم.
درباره مالکوم گلدول
گلدول را با کتاب از ما بهتران یا داستان موفقیت نخبگان میشناسم. او در این کتاب به خوبی نشان داده بود موفقیت میتواند به خیلی چیزها از جمله شانس ربط داشته باشد. البته برای اثبات ادعای خود دلایل مهمی هم داشت. رویکرد او در آن کتاب ما را ترغیب کرد که به سراغ کتاب نقطه عطف برویم. تا به حال 7 کتاب از گلدول در لیست پرفروشترین آثار نیویورکتایمز قرار گرفتهاند. کتاب نقطه عطف هم مانند برخی دیگر از آثار او در ایران ترجمه شده و مورد استقبال بسیاری از افراد قرار گرفته است. در بین ترجمهها پیشنهاد من ترجمه مهدی قراچه داغی است که انتشارات در دانش بهمن با نام نقطه شروع منتشر کرده است.
همچنین بخوانید: معرفی و خلاصه کتاب 12 قانون زندگی
کتاب نقطه عطف درباره چیست؟
الان که در حال نگارش این مقاله هستم (در انتهای آذر ماه 1400) تقریبا دو سال است که ویروس کرونا زندگی همه ما را مختل کرده است. کار کردن، غذا خوردن، تفریح کردن و هیچ کار دیگری مثل گذشته نیست. اما واقع چه شد که چنین ویروسی تا این اندازه ما را از پا انداخت؟
آنطور که گلدول در همین کتاب نقطه عطف توضیح میدهد، رشد شرکتها هم دقیقا مانند همین رشد ویروسی است. اگر یادتان باشد همین ویروس کرونا هم ابتدا در ایران با دو مورد ابتلا شروع شد و در نقطه اوج آن کار به جایی رسید که روزانه نزدیک به هزار نفر جانشان را از دست میدادند. این رشد ویروسی فقط در جنبههای منفی خودش را نشان نمیدهد. بلکه بسیاری از شرکتها و کمپانیهای مشهور هم دقیقا با همین الگو به موفقیت و شهرت رسیدند.
برای مثال همین گوشیهای لمسی که دست من و شما هست در ابتدا با استقبال خیلی زیادی روبرو نشدند. اما خیلی زود و در عرض چند سال دنیا به جایی تبدیل شد که زندگی درون آن بدون داشتن یک گوشی هوشمند تقریبا غیرممکن است. همین موضوع درباره تکنولوژیهای آینده مانند متاورس هم صدق میکند. اگرچه در حال حاضر برخی افراد چنین پیشرفتها و تحولاتی را غیرممکن میدانند، اما به زودی میبینیم که چگونه دنیا به سمت این جهان موازی میرود.
خب، احتمالا تا اینجا یک پرسش بسیار بزرگ و حیاتی درون ذهن شما شکل گرفته است: “چرا این مدل و الگو همیشه اتفاق نمیافتد؟” راستش را بخواهید خود من هم به این سوال رسیدم. اما با خواندن ادامه کتاب فهمیدم رسیدن به نقطه عطف و شروع رشد ویروسی نیازمند 3 شرط مهم است. پس بیایید این 3 شرط را بررسی کنیم.
3 شرطی که شما را به نقطه عطف میرسانند
همانطور که گفتیم مالکوم گلدول با بررسی رابطه بین بیماریهای پاندمیک و شرکتهای موفق فهمید برخی خصوصیات و شرایط یکسان در هردو مورد دیده میشود. او با بررسی بیشتر متوجه شد که 3 شرط اصلی برای رسیدن به نقطه شروع یا عطف وجود دارند. در واقع پیوند این سه شرط با یکدیگر باعث میشود که موقعیت رشد و پیشرفت ویروسی فراهم شود. البته یادتان باشد، این رشد ویروسی همیشه منفی نیست. خب، حالا بیایید به سراغ این 3 شرط برویم.
شرط اول: قانون اندک
هرچند دوست ندارم این کار را انجام دهم ولی برای توضیح این نکته هم باید دوباره به داستان کرونا برگردیم. همانطور که همه ما میدانیم، ویروس کرونا ابتدا تنها 2-3 نفر مبتلا داشت. اما خیلی زود بین بقیه افراد هم انتقال پیدا کرد و باعث مرگ هزاران نفر در کشور ما شد. این داستان فقط در مورد کرونا صدق و بسیاری از برندهای مشهور هم دقیقا به همین شکل رشد کردند. گلدول این افراد را “رابط: مینامد. رابطها معمولا ارتباطات بسیار زیادی با دیگران دارند.
علاوه بر رابطها، گلدول سایر افراد را به دو گروه دیگر نیز تقسیم بندی میکند. این دو گروه عبارتند از: کارشناسان یا افرادی که به دیگران در تصمیمگیری کمک میکنند. گروه دوم هم فروشندگان هستند. این افراد به شکل عجیبی در متقاعد کردن افراد برای تصمیم به خرید موفق هستند.
شرط دوم: فاکتور چسبندگی
دومین عاملی که برای رسیدن به نقطه عطف نیاز دارید فاکتور چسبندگی است! تعارف که نداریم، برای اینکه بتوانید در خاطر افراد باقی بمانید و کسب و کارتان رشد و پیشرفت بزرگی را تجربه کند باید سفت و محکم به حافظه مردم بچسبید. آنطور که در کتاب نقطه عطف میخوانیم، شرط رسیدن به این چسبندگی و ماندگاری، عجیب و غریب بودن است. برای اینکه در یادها باقی بمانید باید با دیگران تمایز داشته باشید. البته این تمایز میتواند در چنبههای مختلفی مثل نو ارائه محصول، نوع تبلیغات و چیزهایی از این دست خودش را نشان دهد.
نمونههای زیادی برای این موضوع وجود دارند که همه ما با آنها آشنا هستیم. برای مثال تبلیغ عالیس را به یاد بیاورید. بازیگری که با بیان و لحن مضحک خود خیلی زود در حافظه همه ما باقی ماند و احتمالا تا سالها بعد هم او را فراموش نخواهیم کرد. گاهی اوقات برای موفقیت باید کارهای به ظاهر احمقانهای انجام دهیم!
از دست ندهید: معرفی و خلاصه کتاب واقعیت
شرط سوم: قدرت زمینه
سومین شرطی که مالکوم گلدول در کتاب خود برای رسیده به نقطه عطف معرفی میکند قدرست زمینه است. این یعنی قبل از آن که یک ایده، محصول یا حتی بیماری بتواند در به نقطه عطف خود برسد، حتما باید در زمینه و بستر مناسبی معرفی شده باشد. البته این فقط محیط نیست که باید شرایط را قبول کند. بلکه خود مردم هم باید به عنوان بخشی از این محیط چیزی که مد نظر ما هست را قبول کنند.
برای مثال چند وقت پیش مستندی را درباره ایسلندیها میدیدم. در این مستند آنها در حال خوردن یک غذای سنتی بودند که از گوشت خام کوسه درست شده بود. اما آیا به نظر شما چنین غذایی در کشوری مثل ایران اصلا با استقابل روبرو میشود؟ البته که نه! بیشتر ما با خود گوشت کوسه مشکل داریم. چه برسد به اینکه خام هم باشد. پس علاوه بر دو شرط قبلی، زمینه و بستر مناسب نیز از عوامل موثر در رسیدن به نقطه عطف به شمار میروند.
بخشهایی از خلاصه کتاب نقطه عطف
نقطهی عطف همان لحظهای است که در آن یک چیز مرسوم و متداول به یک اپیدمی تبدیل شده و چون آتشی سوزان همه جا را فرا میگیرد.
قانون 80-20 در علم جامعهشناسی پدیدهای است که میتوان در بسیاری از گروهای مردمی آن را جستجو کرد. این قانون بیان میکند 80 درصد از نتایج نهایی یک گروه فقط تحت تأثیر 20 درصد افراد آن گروه است.
هرکس که میخواهد ایدهای را از طریق تبلیغات دهان به دهان میان مردم پخش کند باید به شکل ویژه ای بر این رابطها تمرکز کند، زیرا این افراد همانهایی هستند که میتوانند اپیدمیهای جمعی را به راه اندازند.
عواطف، مسری و واگیردار هستند و فروشندگان عواطف خود را به قدری واضح و روشن به نمایش میگذارند که دیگران فوراً با آنها همدل و همراه شده و در نتیجه رفتار خود را تغییر میدهند.
متخصصین، شبکههای اجتماعی بزرگ و منحصر به فردی ندارند اما به وسیلهی شبکهی شخصی خود تأثیر چشمگیری بر آنها میگذارند.
یک پیام برای جلب نظر دیگران باید جذاب و گیرا باشد. معمولاً ایجاد تغییرات جزیی، در روش انتقال پیام تغییرات اساسی به وجود میآورد.
رفتار ما به شدت به اوضاع و احوال محیط بیرونی وابسته است. در هر شرایطی کوچکترین تغییرات، تأثیر بزرگی بر رفتارمان میگذارند.
ظهور اپیدمیها به شدت به شرایط محیطی وابسته است و در بیشتر مواقع میتوان ریشهی آنها را در تغییرات جزئی و کوچک جستجو کرد.
بهترین کتاب 2021 به انتخاب سهیل امانی: معرفی و خلاصه کتاب دوباره فکر کن
سرفصلهای خلاصه کتاب
اما بعد از خلاصه کردن متن این کتاب تصمیم گرفتم که سرفصلهای آن را هم تغییر بدهم تا بهتر معنا و مفهوم را منتقل کنند. با هم نگاهی به سرفصلهای این کتاب میاندازیم:
- ایدهها مثل یک بیماری مسری پخش میشوند
- عبور از نقطهی عطف چیزی جز یک اپیدمی نیست.
- مسبب اپیدمیها، افراد خاص و کلیدی هستند.
- سرعت شیوع ایدهها توسط رابطها یا همان افرادی که در شبکههای اجتماعی گستردهای قرار گرفتهاند، به شدت اوج میگیرد.
- بعضی از افراد با موهبت قانع کردن دیگران و مهارت در فروش ایدهها به دنیا آمدهاند.
- در هر شبکه متخصصینی هستند که اطلاعات را جمعآوری کرده و به دیگران منتقل میکنند.
- پیش از اینکه ایدهای میان مردم شایع شود، حتماً باید در ابتدا جلب توجه کند.
- شرایط بیرونی محیط بیش از آنچه فکرش را بکنیم بر رفتارمان اثر میگذارد.
- حتی کوچکترین تغییرات میتوانند آغاز یک اپیدمی را رقم زنند.
جمع بندی و دانلود خلاصه کتاب نقطه عطف
همانطور که دیدید این کتاب به خوبی نشان میدهد که برای رسیدن به موفقیت و رشد ویروسی چه مسیری را باید طی کنید. پیشنهاد من این است که خلاصه کتاب نقطه عطف را دانلود و مطالعه کنید تا با فلسفه نکاتی که گلدول بیان میکند بیشتر آشنا شوید. همچنین پیشنهاد میکنم حتما سری به بخش خلاصه کتابهای ما بزنید و از بقیه این کتابها هم استفاده کنید.